خدای ممکنها
واگر نهخدا قادر است ما را از تنگناها و مصیبتهایمان نجات بخشد. خدا قادر است ما را از ظلم و ستمی که بر ما روا میشود نجات بخشد. خدا قادر است قومش را از جفا نجات بخشد. عیسی به ما آموخت که دعا کنیم: «ما را از شریر رهایی ده،» زیرا خدا قادر است ما را رهایی بخشد. البته گفتن اینها خیلی آسان است زمانی که در رنج و سختی به سر نمیبریم و جانمان در خطر نیست. اما سخت است که اعلام کنیم : «خدا بر سرطان من حاکمیت مطلق دارد» و سختتر است که بگوییم: «خدا بر سرطان همسرم حاکمیت مطلق دارد» و چه دشوارتر است که بگوییم: «خدا بر بیماری علاجناپذیر فرزندم حاکمیت مطلق دارد.» در این موقعیتها، حقیقت پرجلال حاکمیت خدا چه دشوار به نظر میرسد.
اما پرسشی که همۀ ما باید به آن پاسخ دهیم این است: «اگر خدا کاری را انجام ندهد که میدانیم قادر است انجام دهد – اگر شفا ندهد، نجات نبخشد، ترمیم نکند – آیا به او اعتماد خواهیم کرد؟ اگر خدا به روشهایی که ما انتظار داریم به تمناهای ما پاسخ ندهد، آیا خدا را دوست خواهیم داشت؟ آیا از او اطاعت خواهیم کرد؟ آیا تا به انتها در ایمانمان ثابتقدم خواهیم ماند
واگر نهخدا قادر است ما را از تنگناها و مصیبتهایمان نجات بخشد. خدا قادر است ما را از ظلم و ستمی که بر ما روا میشود نجات بخشد. خدا قادر است قومش را از جفا نجات بخشد. عیسی به ما آموخت که دعا کنیم: «ما را از شریر رهایی ده،» زیرا خدا قادر است ما را رهایی بخشد. البته گفتن اینها خیلی آسان است زمانی که در رنج و سختی به سر نمیبریم و جانمان در خطر نیست. اما سخت است که اعلام کنیم : «خدا بر سرطان من حاکمیت مطلق دارد» و سختتر است که بگوییم: «خدا بر سرطان همسرم حاکمیت مطلق دارد» و چه دشوارتر است که بگوییم: «خدا بر بیماری علاجناپذیر فرزندم حاکمیت مطلق دارد.» در این موقعیتها، حقیقت پرجلال حاکمیت خدا چه دشوار به نظر میرسد.
اما پرسشی که همۀ ما باید به آن پاسخ دهیم این است: «اگر خدا کاری را انجام ندهد که میدانیم قادر است انجام دهد – اگر شفا ندهد، نجات نبخشد، ترمیم نکند – آیا به او اعتماد خواهیم کرد؟ اگر خدا به روشهایی که ما انتظار داریم به تمناهای ما پاسخ ندهد، آیا خدا را دوست خواهیم داشت؟ آیا از او اطاعت خواهیم کرد؟ آیا تا به انتها در ایمانمان ثابتقدم خواهیم ماند
سه دوست دانیال، حتی به قیمت زنده سوختن در آتش، حاضر نشدند سر خم کرده و سجده کنند. آنها در مقابل پادشاه بابِل و تندیس طلایی و عظیم او ایستادند. نبوکدنصر تصور میکرد خدا بود و میخواست دیگران او را بپرستند. اما آن سه مرد جوان فقط در مقابل خدای حقیقی سجده میکردند. پس، وقتی از آنها خواسته شد زانو بزنند، چنین گفتند:«ای نبوکدنصر! دربارۀ این امر ما را باکی نیست که تو را جواب دهیم. اگر چنین است، خدای ما که او را میپرستیم قادر است که ما را از درون آتش ملتهب برهاند و او ما را از دست تو ای پادشاه خواهد رهانید و اگر نه، ای پادشاه، تو را معلوم باد که خدایان تو را عبادت نخواهیم کرد و تمثال طلا را که نصب نمودهای سجده نخواهیم نمود» (دانیال ۳:۱۶-۱۸).
میتوانیم به سایر مردان و زنان امین بپیوندیم و بگوییم: «خدای من مرا نجات خواهد داد. اما، اگر ندهد، باز هم به او اعتماد خواهم کرد. خداوند آنقدر قدرت دارد که اگر اراده کند مرا نجات میدهد. اما، اگر ندهد، به او گناه نمیورزم. خدای من اگر صلاح بداند مرا شفا میدهد. اما، اگر ندهد، از اعتراف ایمانم دست نمیکشم.»
من قانع خواهم بود: «قوت هر چیز را دارم در مسیح که مرا تقویت میبخشد.» استدلالم این خواهد بود: «زیرا که این زحمت سبک ما، که برای لحظهای است، بار جاودانی جلال را برای ما زیاده و زیاده پیدا میکند.» تصمیم قاطعم این خواهد بود: «پس نخواهم ترسید، اگر چه جهان مبدل گردد و کوهها در قعر دریا به لرزش آید.»
نمیگریزم. پنهان نمیشوم. به ضعفهایم میبالم. به کسانی که تمسخرم میکنند میگویم: «اگرچه مرا بکشد، برای او انتظار خواهم کشید.» به صراحت میگویم: «و من میدانم که نجاتدهندۀ من زنده است.»
و وقتی از زندگی ناامید میشوم، به منجیام التماس میکنم: «صبحگاهان، مرا از رحمت خود سیر کن.» و وقتی شک و تردید بر من هجوم میآورد، دست به دعا میافرازم: «خداوندا، ایمان دارم. بیایمانیام را مدد کن
میتوانیم به سایر مردان و زنان امین بپیوندیم و بگوییم: «خدای من مرا نجات خواهد داد. اما، اگر ندهد، باز هم به او اعتماد خواهم کرد. خداوند آنقدر قدرت دارد که اگر اراده کند مرا نجات میدهد. اما، اگر ندهد، به او گناه نمیورزم. خدای من اگر صلاح بداند مرا شفا میدهد. اما، اگر ندهد، از اعتراف ایمانم دست نمیکشم.»
من قانع خواهم بود: «قوت هر چیز را دارم در مسیح که مرا تقویت میبخشد.» استدلالم این خواهد بود: «زیرا که این زحمت سبک ما، که برای لحظهای است، بار جاودانی جلال را برای ما زیاده و زیاده پیدا میکند.» تصمیم قاطعم این خواهد بود: «پس نخواهم ترسید، اگر چه جهان مبدل گردد و کوهها در قعر دریا به لرزش آید.»
نمیگریزم. پنهان نمیشوم. به ضعفهایم میبالم. به کسانی که تمسخرم میکنند میگویم: «اگرچه مرا بکشد، برای او انتظار خواهم کشید.» به صراحت میگویم: «و من میدانم که نجاتدهندۀ من زنده است.»
و وقتی از زندگی ناامید میشوم، به منجیام التماس میکنم: «صبحگاهان، مرا از رحمت خود سیر کن.» و وقتی شک و تردید بر من هجوم میآورد، دست به دعا میافرازم: «خداوندا، ایمان دارم. بیایمانیام را مدد کن
ایستادن در میان شعلهها
آیا احساس میکنید در کوره افکنده شدهاید؟ آیا احساس میکنید در میان شعلههایی قرار گرفتهاید که هفت چندان زیادهتر از حد معمول داغ است (دانیال ۳:۱۹)؟ آیا احساس میکنید توان ادامه دادن ندارید؟ آیا آن شخص چهارم را ایستاده در شعلهها کنارتان میبینید (دانیال ۳:۲۵)؟
آیا میبینید که او با شما همدردی میکند؟ آیا میبینید که به خاطر شما رنج میکشد؟ وقتی همه ترکتان میکنند، آیا او برای شما بسنده نیست؟ آیا به وعدهاش ایمان دارید که در آیندهای نه چندان دور دیگر خبری از رنج و سختی نخواهد بود؟ آیا او را در کنارتان میبینید؟ آیا از عمق محبتش به خودتان آگاهید؟ آیا خبر دارید که او به شما قوت میبخشد، حتی همین حالا؟ آیا دستانش که جای زخم صلیب بر خود دارند دست شما را محکم نگاه داشته است، در حالی که خودش جلال آینده را در گوشتان زمزمه میکند؟
مبادا آن حیلهگر شهامت شما را دزدیده باشد؟ مبادا بذر شک و تردید در دلتان کاشته باشد؟ آیا در آستانۀ جان سپردن هستید؟ – نه به سبب آنکه شعلهها به جسمتان رسیدهاند، بلکه چون شعلهها در حال سوزاندن ایمانتان هستند.
خسته نشوید و ایستادگی کنید. از جنگ نیکوی ایمان دست نکشید. به او بنگرید که این خصومتها و دشمنیها را تاب آورد، پس خسته و درمانده نشوید. شاید از این کوره رها نگردید. اما در فیض خدا بایستید و بگویید: «خدای من قادر است که اگر ارادهاش باشد مرا از این کابوس نجات دهد. اما، اگر هم نجات ندهد، نام قدوسش را مبارک میخوانم و چشم میگشایم تا صورتش را در جلال بنگرم.»
آیا احساس میکنید در کوره افکنده شدهاید؟ آیا احساس میکنید در میان شعلههایی قرار گرفتهاید که هفت چندان زیادهتر از حد معمول داغ است (دانیال ۳:۱۹)؟ آیا احساس میکنید توان ادامه دادن ندارید؟ آیا آن شخص چهارم را ایستاده در شعلهها کنارتان میبینید (دانیال ۳:۲۵)؟
آیا میبینید که او با شما همدردی میکند؟ آیا میبینید که به خاطر شما رنج میکشد؟ وقتی همه ترکتان میکنند، آیا او برای شما بسنده نیست؟ آیا به وعدهاش ایمان دارید که در آیندهای نه چندان دور دیگر خبری از رنج و سختی نخواهد بود؟ آیا او را در کنارتان میبینید؟ آیا از عمق محبتش به خودتان آگاهید؟ آیا خبر دارید که او به شما قوت میبخشد، حتی همین حالا؟ آیا دستانش که جای زخم صلیب بر خود دارند دست شما را محکم نگاه داشته است، در حالی که خودش جلال آینده را در گوشتان زمزمه میکند؟
مبادا آن حیلهگر شهامت شما را دزدیده باشد؟ مبادا بذر شک و تردید در دلتان کاشته باشد؟ آیا در آستانۀ جان سپردن هستید؟ – نه به سبب آنکه شعلهها به جسمتان رسیدهاند، بلکه چون شعلهها در حال سوزاندن ایمانتان هستند.
خسته نشوید و ایستادگی کنید. از جنگ نیکوی ایمان دست نکشید. به او بنگرید که این خصومتها و دشمنیها را تاب آورد، پس خسته و درمانده نشوید. شاید از این کوره رها نگردید. اما در فیض خدا بایستید و بگویید: «خدای من قادر است که اگر ارادهاش باشد مرا از این کابوس نجات دهد. اما، اگر هم نجات ندهد، نام قدوسش را مبارک میخوانم و چشم میگشایم تا صورتش را در جلال بنگرم.»
گرِگ مورس، مقالهنویس الهیات مسیحی
— Saturday, June 23, 2018