ما دلیل تجسم اوییم.
او ما را دوست داشت تا بدان حد که بهخاطر نجاتمان در جسم انسانی بهدنیا آمد و در هیات انسانی ظاهر شد … هیچکس قادر نبود فسادیافته را به نافسادی تبدیل کند، جز خودِ منجی که در ابتدا هستی را از عدم آفرید.
هیچکس نمیتوانست انسانی خداگونه بازآفریند مگر آنکه خودْ صورتِ خدای پدر بود. هیچکس نمیتوانست فناپذیر را فناناپذیر کند مگر خداوند ما عیسای مسیح که خودْ حیات و زندگی است.
هیچکس جز «کلام»، که نظمبخشِ جهان و پسر یگانۀ پدر است، نمیتوانست در مورد پدر به انسانها بیاموزد و بتپرستی را براندازد.
از آنجا که کفارۀ گناه آدمیان باید پرداخت میشد (زیرا همه باید میمردند)، او به میان ما آمد، و پس از آنکه الوهیتش را با اعمالش ظاهر ساخت، معبد (بدن) خود را بهجای همۀ آدمیان، چونان قربانی تسلیم مرگ کرد. و چنین کرد تا آدمیان را از زیر بار تقصیر گناه آزاد سازد و ثابت کند که بر مرگ نیز اقتدار دارد، و نشان دهد که بدنش نوبر رستاخیزِ جمیع آدمیان از مرگ، و فسادناپذیر است …
پس دو معجزه همزمان صورت گرفت: نخست جمیع آدمیان با مرگ جسمانیِ خداوند مردند، و دیگر آنکه بهواسطۀ اتحاد کلام با آن، مرگ و فساد نابود شد …
با مرگ او همه از نامیرایی و جاودانگی بهره یافتند، و با انسان شدنِ کلام، مشیّتِ مقرر برای کائنات، و خالق و سرورشان، یعنی خودِ کلمۀ خدا، بر همگان آشکار شد.
او انسان شد تا ما آدمیان، الاهی شویم، خود را در بدنی انسانی آشکار ساخت تا ما بتوانیم پدر نادیده را بشناسیم، و بیحرمتیِ آدمیان را تحمل کرد تا ما وارث نامیرایی و جاودانگی شویم.🌾
آتاناسیوس/ تجسم کلمه
ترجمه: نادر فرد