اعلایی بودنش را تجربه کنیم، نه فقط آن را تأیید نماییم
آنچه در تولد تازه، روی میدهد، این نیست که صرفاً تأیید کنیم که عیسی از اعلا آمده است، بلکه باید امری از اعلا را در خودتان نیز تجربه کنید. نیقودیموس در آیۀ ۲۲ میگوید: «ای استاد! میدانیم که تو معلم هستی که از جانب خدا آمدهای، زیرا هیچکس نمیتواند معجزاتی را که تو مینمایی، بنماید؛ جز اینکه خدا با وی باشد.» به بیان دیگر، نیقودیموس در عیسی چیزی را میبیند که واقعاً الهی است. او اعتراف میکند که عیسی از جانب خداست؛ و عیسی اعمال خدا را بهجای میآورد. اما عیسی در پاسخ چنین نمیگوید: «کاش همه در فلسطین میتوانستند به آن حقیقتی که تو دربارۀ من پی بردهای، پی برند.» بلکه میفرماید: «باید از سرِ نو مولود شوی، در غیر این صورت، ملکوت خدا را نمیتوانی دید».
دیدن آیات و عجایب، و شگفتزده شدن از آنها، و اینکه تأیید کنیم که چون آن معجزه کننده، چنین عجایبی را به عمل آورده، از جانب خدا آمده است، کسی را نجات نمیبخشد. یکی از خطراتِ بزرگِ آیات و عجایب این است که شما برای حیرت کردن در آنها، به دلی تازه نیاز ندارید. طبیعت کهنه و سقوط کردۀ انسان، برای حیرت کردن از آیات و عجایب، بسنده است؛ و این طبیعت کهنه و سقوط کرده، مشکلی ندارد که بگوید معجزه کننده از جانب خدا آمده است. خودِ شیطان هم میداند که عیسی پسر خداست؛ و معجزه میکند (مرقس ۱:۲۴). خیر؛ اینکه نیقودیموس مرا معجزهگری ببیند که از جانب خدا آمدهام، کلید ملکوت خدا نیست. «آمین آمین به تو میگویم، اگر کسی از سرِ نو مولود نشود، ملکوت خدا را نمیتواند دید».
به عبارت دیگر، موضوع این نیست که صرفاً تأیید کنید که عیسی از اعلا آمده است، بلکه باید امری از اعلا را در خودتان نیز تجربه کنید. تولد تازه، امری طبیعی نیست، بلکه ورای طبیعی، و از اعلاست؛ و نمیتواند با اموری که پیش از این در دنیا وجود داشتهاند، توصیف گردد. آیۀ ۶، بر ورای طبیعی بودنِ ماهیت تولد تازه تأکید مینماید: «آنچه از جسم مولود شد، جسم است؛ و آنچه از روح مولود گشت، روح است.» جسم، وجودِ طبیعیِ ماست؛ و روح خدا، آن شخصیت ورای طبیعی و از اعلاست، که تولد تازه به بار میآورد. عیسی دوباره در آیۀ ۸ میفرماید: «باد، هرجا که میخواهد، میوزد؛ و صدای آن را میشنوی. لیکن نمیدانی از کجا میآید؛ و به کجا میرود. همچنین است هر که از روح، مولود گردد.» روحالقدس، جزیی از این دنیای طبیعی نیست. او فرای طبیعت است. او از اعلاست. در واقع، او خداست. او دلیلِ مستقیمِ تولد تازه است.
پس عیسی میفرماید که ای نیقودیموس، آنچه در تولد تازه، روی میدهد، صرفاً این نیست که تأیید کنی من از اعلا هستم، بلکه باید امری از اعلا را در خودت نیز تجربه کنی. باید از نو مولود شوی، نه به شکلی نمادین، ولی طبیعی؛ بلکه به شکلی ورای طبیعی. خدای روحالقدس باید بر تو آید؛ و حیات تازه خلق کند.
جلسۀ آینده، به آیۀ ۵ پرداخته، و این را بررسی مینماییم که واژگان «آب» و «روح» به چه اشاره دارند؟ و اینکه چگونه ما را یاری میرسانند که رویداد تولد تازه را درک نماییم: «آمین آمین به تو میگویم، اگر کسی از آب و روح مولود نگردد، ممکن نیست که داخل ملکوت خدا شود».
عیسی حیات است
ولی امروز میخواهم پیغامم را با این مطلب به پایان رسانم که به ارتباطی مهم و حیاتی میان تولد تازه به واسطۀ روحالقدس، و حیات ابدی به واسطۀ ایمان به عیسی اشاره کنم. آنچه تاکنون بررسی نمودیم، این بوده که رویداد تولد تازه، کار روحالقدس از اعلاست، که حیاتی را از نظر روحانی به وجود میآورد که پیش از این وجود نداشته است. عیسی دوباره در یوحنا ۶:۶۳ میفرماید: «روح است که زنده میکند؛ و اما از جسد، فایدهای نیست».
ولی انجیل یوحنا، نکتۀ دیگری را نیز روشن میسازد: عیسی آن حیاتی است که روحالقدس میبخشد؛ یا به عبارتی میتوانیم بگوییم: آن حیات روحانی که روحالقدس عطا میکند، فقط در رابطه داشتن با عیسی عطا میکند. در پیوند با عیسی است که ما آن حیات روحانی، آن حیاتی را که از اعلاست، تجربه میکنیم. عیسی در یوحنا ۱۴:۶ میفرماید: «من راه و راستی و حیات هستم. هیچکس نزد پدر، جز به وسیلۀ من نمیآید.» و در یوحنا ۶:۳۵ میفرماید: «من نان حیات هستم.» و در ۲۰:۳۱، یوحنا میگوید: «اینقدر نوشته شد، تا ایمان آورید که عیسی، مسیح، و پسر خداست؛ و تا ایمان آورده، به اسم او حیات یابید».
ادامه دارد……