به نظر می رسد در اناجیل متی، مرقس و لوقا، عیسی تمایلی نداشت تا خود را به عنوان”مسیح موعود” به یودیان معرفی کند. برای مثال، او از شاگردانش پرسید که مردم مرا که می دانند (متی فصل ۱۶ آیه ۱۳). شاگردانش پاسخ دادند که بعضی ها می گویند که شما یحیی هستید و عده ای نیز می گویند الیاس یا ارمیاء یا یکی از پیغمبران می باشید. اما پطرس به الوهیت او و به مسیح موعود بودن او که همه یهودیان از صدها سال قبل انتظار او را می کشیدند، اعتراف نمود. با این توصیف، مسیح به شاگردانش دستور داد که به کسی نگویند او مسیح است (متی فصل ۱۶ آیه ۲۰). اما در انجیل یوحنا عیسی خود را به زن سامری، “مسیح موعود” معرفی می کند (یوحنا فصل ۴ آیه ۲۶). سامریان کاملا یهودی نبودند، بلکه مخلوطی از نژادهای غیر یهودی بودند. در سال ۷۲۲ قبل از میلاد، سرگن پادشاه آشور سامره را اشغال کرد و اهالی بابل و سرزمین های دیگر را در آن جا سکونت داد. در نتیجه ازدواج یهودیان با آن اقوام، سامریان به وجود آمدند. یهودیانی که نژاد خالص داشتند، سامریان را نجس می پنداشتند و همواره میان این دو گروه دشمنی بود. جالب است بدانید در اناجیل این اولین بار است که عیسی به طور آشکار در مورد مسیح موعود (ماشیح) سخن می گوید. بار دوم، به هنگام محاکمه اش بود (مرقس فصل ۱۴ آیات ۶۱- ۶۴). چرا عیسی این نکته را از یهودیان مخفی کرد؟ در آن روزگار، یهودیان تصور می کردند که مسیح موعود فقط برای آزادسازی قوم اسرائیل از استعمار روم ظهور خواهد کرد. اما عیسی آگاهانه به سامریان که از نژاد خالص یهودی نبودند خود را مسیح موعود معرفی کرد تا نشان دهد که او نه فقط برای ملت یهود به زمین آمده است، بلکه به دور از انگیزه های سیاسی، بشر را چه یهود و چه غیر یهود از قلمرو گناه آزاد سازد. آزادی و نجات انسان از گناه، مهم تر از امور سیاسی بود. چه سود روحانی و معنوی عاید کسانی می گردید که از دولت روم جدا شده و دارای سرزمین مستقل می شدند، اما هم چنان در بردگی گناه به سر می بردند؟ در آن زمان، درک این موضوع برای یهودیان دشوار بود. با این توصیف، بعد از معجزه نان و ماهی که هزاران نفر سیر شدند، یهودیان حدس زدند که عیسی همان “مسیح موعود” است که چشم به راهش بودند. در نتیجه تصمیم گرفتند او را به زور پادشاه کنند، اما مسیح موافقت نکرد و از آن ها جدا شد (یوحنا فصل ۶ آیه ۱۴). اما در فصل چهارم انجیل یوحنا متوجه می شویم که سامری ها نیز که زیر سلطه رومی ها بودند، به خاطر غذا و امور مالی به مسیح موعود ایمان نیاوردند.، بلکه چشمان دل شان باز شد و پی بردند او “نجات دهنده عالم” است (یوحنا فصل ۴ آیه ۴۲). این اعتراف سامریان اهمیت زیادی دارد، زیرا بیانگر کار مسیح در ابعاد جهانی است. از سوی دیگر عیسی به شاگردانش گفت:”من غذایی دارم که بخورم و شما این را نمی دانید” (آیه ۳۲). دقایقی قبل به زن سامری درباره “آب حیات” سخن گفت (آیه ۱۴). به عبارت دیگر، مقصود مسیح آن بود که انجام اراده خدای پدر یعنی بشارت به گمشدگان به مراتب مهم تر از خوردن غذای جسمانی یا آزادی سیاسی است.