یکی از انتقادهای پیروان ادیان دیگر آن است که از نشانه های تحریف اناجیل، مصرف گوشت خوک است، زیرا مسیحیان با خوردن گوشت خوک، از حکم خدا سرپیچی می کنند. آیا این ادعا صحیح است؟
در شریعت موسی خوردن گوشت خوک ممنوع شده بود:”گوشت خوک را نباید خورد” (لاویان فصل ۱۱ آیه ۷).
قبل از آن که دریابیم چرا خدا چنین دستوری را در شریعت گنجاند، نخست باید به این سئوال پاسخ داد که شریعت چیست؟
شریعت یهود شامل سه بخش بود:
یک. مقررات آئینی مانند قربانی حیوانات برای کفاره گناهان. پس از مرگ و قیام مسیح، این بخش از احکام غیر ضروری شدند، زیرا مسیح یک بار و برای همیشه برای گناهان انسان ها قربانی شد.
دو. احکام مدنی: این نوع احکام مربوط به زندگی روزمره قوم اسرائیل در دوران باستان می شد. از آن جا که فرهنگ و جامعه امروزی ما به کلی با آن زمان متفاوت است، برخی از این دستورالعمل ها را نمی توان به طور دقیق اجرا کرد. مثلا حکم مربوط به اجتناب از پختن بزغاله در شیر مادرش از همین دست است (تثنیه فصل ۱۴ آیه ۲۱).
طبق کشفیات باستان شناسی، این کار یکی از آیین های حاصلخیزی بت پرستان بوده است و شیری که به این شکل به دست می آمد، بر مزارع پاشیده می شد تا محصول فراوان حاصل شود. هم چنین انتخاب غذا، مراقبت از مادر و نوزادش، تشخیص بیماری و دور ریختن زباله… جزیی از قوانین مدنی محسوب می گردید.
سه. احکام اخلاقی: این نوع احکام در واقع دستورات مستقیم خدا هستند که نمونه آن ده فرمان می باشد (خروج فصل ۲۰ آیات ۱- ۱۷). از این احکام باید کاملا اطاعت کرد. آن ها ذات و اراده خدا را آشکار می سازند و هنوز هم برای ما قابل اجرا می باشند. ما باید از احکام اخلاقی اطاعت کنیم، نه برای به دست آوردن نجات، بلکه برای این که زندگی مان خدا را خشنود سازد.
در مورد قوانین مربوط به احکام مدنی نکاتی را باید در نظر گرفت:
یک. خداوند این قوانین را فقط به قوم یهود داد.
دو. اطاعت از این قوانین، طهارت مذهبی را تضمین می کرد، ولی شخص را از لحاظ سیرت مقدس نمی کرد. دزدها، زناکاران و اشخاص متقلب با ختنه و خوردن غذاهای حلال، در نظر خدا پاک و مقدس نخواهند شد.
سه. یهودیان اعتقاد داشتند که می توانند در اثر اجتناب از برخی از خوراک ها، در نظر خدا پاک باشند. اما عیسی فرمود که گناه در حالات درونی و انگیزه های شخص آغاز می شود. عمل گناه آلود، با یک فکر شروع می شود. افکار ما می توانند ما را آلوده کنند و به گناه بکشانند. فقط خدا می تواند فکر ما را نو سازد و ما از درون توسط عملکرد خداوند، پاک می شویم.
مسیح فرمود:”مگر نمی دانید که آنچه می خورید، به روح تان لطمه نمی زند و آن را نجس نمی سازد؟ زیرا خوراک با قلب و روح شما کاری ندارد. آنچه انسان را نجس می سازد، افکاری است که از وجود او تراوش می کند. اعمالی نظیر دزدی، آدمکشی، زناکاری، طمع به مال دیگران، فریب و تقلب، حسادت، بدگویی، خودپسندی از وجود انسان سرچشمه می گیرد و انسان را نجس ساخته، از خدا دور می کند” (مرقس فصل ۷ آیات ۱۸- ۲۳). خوراک ما را مقبول خدا نمی سازد.
چهار. در اروپای قرن اول میلادی، یهودیان مقیم اروپا مشکل را با تهیه گوشت “کاشر” حل کردند، یعنی گوشتی که توسط قصاب های یهودی و مطابق شرع یهود ذبح می شد. حتی با خوردن گوشت “کاشر” هم نمی توان مقبول خدا شد (گوشت “کاشر” موجب رهایی انسان از قدرت قلمرو گناه نیست. این خداوند است که نجات می دهد).
پنج. مهم ترین دلیلی که خداوند خوردن گوشت خوک را ممنوع کرد، آن بود که قوم های بت پرست، خوک را در برابر بت ها قربانی می کردند. علاوه بر این در دوران باستان، خوک ها در میان لجن و حیوانات مرده زندگی می کردند و بدن کثیف و آلوده آن ها عامل شیوع و ناقل انواع بیماری به جوامع انسانی بود. قوم اسرائیل موظف بود تا از عادات و فرهنگ بت پرست ها و هم چنین از چیزهای آلوده نظیر خوک و اجساد حیوانات (لاویان فصل ۱۱ آیات ۲۳- ۲۵ و ۳۹- ۴۰)، اجتناب نمایند. قوم اسرائیل برگزیده شده بود تا وقف خدا باشد و خدای حقیقی را به جهان معرفی کنند.
شش. خوردن گوشت قرمز اعم از گوشت خوک، گاو، گوسفند، بز، شتر… خطر ابتلا به سرطان و دیابت را افزایش می دهد. هم چنین در گوشت قرمز ماده ای به نام کارنیتین وجود دارد که به قلب انسان آسیب می رساند. سکته و حمله قلبی، سرطان، مرض قند، کلسترول و چربی خون از جمله بیماری هایی هستند که نتیجه مستقیم استفاده از گوشت قرمز است. مصرف گوشت قرمز خطر مرگ و انواع بیمارهای کشنده از جمله سکته قلبی و مغزی را چند برابر می کند.
هفت. در آن زمان رهبران مذهبی یهود، قوانین و تبصره هایی را افزودند، به طوری که یهودیان نتوانند با غیریهودیان بر سر یک سفره بنشینند، چون به اصطلاح “نجس” می شدند (این قوانین در متن کتاب مقدس وجود ندارد).
در حقیقت، یهودیان، غیر یهودیان را نجس قلمداد می کردند. در انجیل یوحنا فصل ۱۸ آیه ۲۸ می خوانیم که عیسی پس از بازجویی به کاخ فرماندار رومی فرستاده شد. یهودیان برای این که نجس نشوند، داخل کاخ نشدند، چون اگر داخل می شدند دیگر نمی توانستند در مراسم مذهبی شرکت کنند. مطابق قوانین یهود، اگر شخص یهودی وارد خانه فردی غیریهودی می شد، نجس می گردید و در نتیجه، نمی توانست در مراسم مذهبی و هم چنین معبد و کنیسه حضور یابد.
مسیحیان یهودی موظف بودند تا پیام انجیل را به غیر یهودیان اعلان کنند. بنابراین، نگرش غلط آن ها درباره خوراک و معاشرت با غیریهودیان ابتدا می بایست اصلاح می گردید. از این رو، توسط رویایی به پطرس نشان داد که او نباید به غیریهودیان به دیده حقارت نگاه کند و هم چنین خوردن غذاهایی که تا قبل از این رویا، حرام بود، از این به بعد مجاز و بلامانع می باشد (اعمال رسولان فصل دهم).
از طرفی، تعداد یهودیان خارج از اسرائیل، آنقدر نبود که در روستاها و شهرک ها بتوان خوراک حلال را تهیه کرد. مبشرین یهودی بایستی در خانه های غیر یهودیان اقامت می کردند و هر غذایی را می خوردند. اگر به خاطر ایمان شان، دستگیر و زندانی می شدند، در زندان از خوراک حلال خبری نبود.
آنچه مسلم است نجات غیر یهودیان مهم تر از احکام مربوط به خوراک حلال بود. خداوند در عیسی مسیح به قیمت گزافی نجات انسان را مهیا نمود. بنابراین، منطقی نبود که به خاطر خوراک، نجات غیریهودیان از قلمرو گناه، منحل شود.
نکته آخر: اگر مشکل دنیا با نخوردن گوشت خوک حل می شود، چرا در صفحات حوادث روزنامه های خاورمیانه (یهودی/مسلمان)، مملو از گزارش های تجاوز، دزدی، قتل… آیا خوردن خوک باعث جنایت شده؟ آنچه در خوراک مان هست، اهمیت دارد یا آنچه در فکر و ذهن مان می گذرد؟
نویسنده مقاله: مهران پورپشنگ