آیا شخص دیگری به جای مسیح مصلوب شد؟(بخش اول)

image_pdfimage_print
آیا شخص دیگری به جای مسیح مصلوب شد؟(بخش اول)
آیا شخص دیگری به جای مسیح مصلوب شد؟(بخش اول)

ادعای “شخص دیگری به جای مسیح مصلوب شد” فقط از سوی مسلمانان مطرح می شود. در انجیل برنابا ذکر شده که یهودا (یکی از شاگردان که به مسیح خیانت ورزید)، صورتش تغییر یافت و به شکل عیسی درآمد. در نتیجه او را به جای مسیح مصلوب کردند.

انجیل برنابا در طول تاریخ هرگز مورد تایید کلیسا نبوده و حتی تا قرن ها بعد از ظهور اسلام (قرن پانزدهم میلادی) متفکران اسلامی و مسیحی به وجود این انجیل اشاره ای نکرده اند. در مواردی نیز تعالیم این کتاب با قرآن تناقض دارد.

مسلمانان برای اثبات این ادعا، به دو آیه در قرآن رجوع می کنند (سوره نساء آیات ۱۵۷- ۱۵۸). در آیات مذکور شرح داده شده که مسیح توسط یهودیان کشته نشد، و گفتار آنان ناشی از تصور بود. آیا مقصود آن است که مسیح هرگز نمرد؟

قرآن حداقل در سه جا ذکر می کند که مسیح مرد:”روزی که زاده شدم و روزی که می میرم و روزی که زنده برانگیخته می شوم” (سوره مریم آیه ۳۳).

در سوره مریم آیه ۱۵ همین ادعا در مورد یحیی تکرار می شود:” درود بر او (یحیی) روزی که زاده شد و روزی که می میرد و روزی که زنده برانگیخته می شود.” بنابراین مسلمانان تایید می کنند که یحیی مرد و دفن گردید.

آیه دیگری که به مرگ مسیح اشاره می کند در سوره آل عمران آیه ۵۵ ذکر شده:”خدا گفت ای عیسی من تو را برگرفته و به سوی خویش بالا می برم”. در ترجمه عربی “انی متوفیک” (اجازه می دهم تا فوت کنی) به کار برده شده.

هم چنین در آیه دیگر عیسی به خدا می گوید:”تا وقتی در میان شان (انسان ها) بودم، پس چون روح مرا گرفتی” (سوره مائده آیه ۱۱۷).

دکتر “محمد شلطوط” استاد اسلام شناسی دانشگاه الاهزر درباره این آیه چنین تفسیر می کند:” خدا حکم کرد تا عیسی بمیرد.” او می افزاید:”پس نمی توان چنین اظهار نظر کرد که مسیح بعد از بازگشت مجدد، خواهد مرد” ( “عیسی در قرآن” نویسنده: جی. پریندر صفحات ۱۱۵- ۱۱۶، تاریخ انتشار ۱۹۷۷).

امام رازی در کتابش “تفسیر رازی” صفحه ۳۵۰ چنین اظهار نظر کرد:”شاید خدا شخصی را شبیه مسیح آفرید تا به جای او اعدام شود.” رازی “حدس” می زند که “شاید” خدا چنین تصمیمی گرفته است. حتی اگر این تفسیر صحیح باشد، پس باید چنین نتیجه گیری کرد که آن شخص مانند مسیح، مردی عادل، خداپرست، نیکوکار و سرشار از محبت بوده است.
رازی در تفسیر سوره ال عمران آیه ۵۵ از احادیث اسلامی و تفاسیر قدیمی نقل قول می کند و می گوید “مسیح فقط سه ساعت یا هفت ساعت جان سپرد و سپس زنده شد” (تفسیر رازی صفحه ۴۵۷).

مفسر دیگر مسلمان “ابن خطیر” نام دارد. او در کتابش “تفسیر قرآن” جلد اول صفحات ۲۷- ۲۸ می نویسد:”مسیح برای سه یا هفت ساعت فوت کرد و سپس زنده شد” سپس می افزاد:”برخی از مفسران قدیمی مسلمان معتقد بودند که مسیح بعد از سه روز زنده شد.”
“جلال الدین سیوطی” در کتابش “الاتقان” صفحه ۱۱۶ سوره ال عمران آیه ۵۵ را چنین تفسیر کرده است:”مسیح جان سپرد.”

قرآن درباره نحوه مرگ مسیح گزارشی ارائه نمی دهد. با این توصیف، تفاسیر ضد و نقیض است. برخی از کارشناسان مسلمان بر این باورند که مسیح نمرد. بنابراین نمی توان از این تفاسیر اطمینان حاصل کرد که آیا عیسی واقعا بر روی صلیب مرد یا نه.

تنها مدرک نظریه “عیسی مصلوب نشد، بلکه شخص دیگری به جای او اعدام شد” قرآن است. اما تعلیم قرآن در این مورد کاملا روشن نیست. شاید مقصود قرآن آن بوده که یهودیان تصور کردند با مرگ عیسی، مسیحیت برای همیشه نابود گردید. در اناجیل می خوانیم که مسیح بعد از زنده شدن فقط به شاگردان و پیروانش ظاهر شد.

از سوی دیگر، حتی در میان کسانی که معتقدند مسیح مصلوب نشد، اتفاق نظر وجود ندارد. در کتاب “صلیب در اناجیل و قرآن” (نویسنده: اسکندر جدید / صفحات ۱۲- ۱۳) روایت های مسلمانان گردآوری شده:

یک. وقتی دستگیرکنندگان وارد خانه عیسی شدند او را نیافتند، پس منتظر ماندند. شخصی که شبیه مسیح بود، به محض ورود به خانه دستگیر شد.

دوم. مسیح دستگیر شد، ولی خدا با معجزه او را رهانید و شخص دیگری را که به مسیح بسیار شباهت داشت، در اختیار دشمنان گذاشت. با این توصیف، آن شخص گفت:”من مسیح نیستم.”

سوم. عیسی به یکی از پیروانش وعده بهشت داد و او داوطلب شد تا به جای مسیح بمیرد.

چهارم. یهودا (شاگرد خیانتکار) تصمیم داشت عیسی را به یهودیان تحویل دهد، اما ناگهان چهره اش عوض شد و او به جای مسیح دستگیر، محاکمه و مصلوب گردید.

پنجم. وقتی یهودیان مسیح و شاگردانش را محاصره کردند، به ناگاه حواریون شبیه عیسی شدند. یهودیان که مات و متحیر بودند، پرسیدند:” کدامیک عیسی واقعی هستید؟” یکی از شاگردان خود را مسیح معرفی کرد. پس او را دستگیر کرده و مصلوب کردند. در این روایت، مسیح و شاگردانش افراد دروغگو معرفی می شوند.

ششم. یهودیان، مسیح و حواریون را محاصره کردند. عیسی از شاگردانش پرسید: “چه کسی حاضر است به جای من کشته شود؟ شخصی که داوطلب شود، رهسپار بهشت خواهد شد!”

هفتم. رومی ها که مسیح را نمی شناختند، یکی از شاگردان را به جای مسیح را دستگیر کردند. اما نویسندگان اناجیل، یهودیان را به عنوان دستگیرکنندگان معرفی می کنند.

هشتم. به محض ورود یهودیان به باغ جتسیمانی، مسیح از تاریکی شب بهره جست و گریخت. در نتیجه یکی از شاگردانش دستگیر و مصلوب شد.

با خواندن این روایات، چند پرسش مطرح می شود:

چرا قرآن واضح و روشن گزارش نداد که آیا مسیح بر روی صلیب مرد یا نه؟

آیا واقعا شخص دیگری به جای او کشته شد؟ اگر پاسخ مثبت است کدام شاگرد، داوطلب مرگ شد؟ چرا بعدها شاگردان مسیح نام آن شاگرد فداکار یا شخص ناشناس را ذکر نکردند؟ اگر شخص دیگری به جای مسیح کشته شد، جسد او در کجا دفن شد؟

چرا مسیح نباید کشته می شد؟ چرا یکی از شاگردان یا شخص ناشناس باید به جای او کشته می شد؟ چرا بسیاری از افراد خداترس شهید شدند، بدون آن که خدا مداخله کند؟

چرا در روایاتی، یهودیان و در روایات دیگر رومیان عامل دستگیری مسیح معرفی می شوند؟

اگر تعلیم مسیح محبت، راستی و صداقت است، بنابراین مرکز محبت ایثار و فداکاری است. چرا عیسی به دروغگویی و گریز از مرگ روی آورد؟

مطابق روایت قرآن، یهودیان تصور کردند که مسیح را کشتند، اما اناجیل گزارش دادند رومی ها او را مصلوب کردند. کتاب مقدس این نکته را قرن ها قبل از اسلام تایید کرد:”خدا مطابق اراده خود که از پیش تعیین فرموده بود، به شما اجازه داد تا به دست اجنبی های بی دین، عیسی را بر صلیب کشیده، بکشید” (اعمال رسولان فصل ۲ آیه ۲۳).

همان طور که ذکر شد، شاید مقصود قرآن آن بوده که یهودیان تصور کردند با مرگ عیسی، مسیحیت برای همیشه نابود گردید. در اناجیل می خوانیم که مسیح بعد از زنده شدن فقط به شاگردان و پیروانش ظاهر شد.

نکته دیگر آن که شاهدان عینی مصلوب شدن مسیح ۶۰۰ سال قبل از ظهور اسلام می زیستند و در زمان جمع آوری آیات قرآن حضور نداشتند. پولس گزارش می دهد که بیش از پانصد نفر مسیح را بعد از مرگ دیدند (اول قرنتیان فصل ۱۵ آیات ۳- ۸). در زمانی که پولس به کلیسای قرنتس نامه می نوشت، بسیاری از شاهدان زنده بودند.

آیا می توان باور کرد ۵۰۰ نفر پیرو حقیقی مسیح، در مکانی جمع شوند تا با هم تبانی کرده و دروغی را به جوامع یهود و غیر یهودی تعلیم دهند؟ بنابراین شاگردان و پیروان مسیح برای تعلیمی که می دانستند دروغ است، جان خود را از دست دادند. هم چنین خدا می بایست مسیحیت را که تعالیم آن بر دروغگویی استوار است، کاملا ریشه کن می کرد.

امروزه سال میلادی، تقویم اصلی جهان است و تعداد پیروان مسیح بیش از مسلمانان است. هم چنین کشورهای مسیحی از لحاظ صنعتی، علمی و نظامی در جهان برتر هستند. هرگاه کشورهای مسلمان در مقابله با دشمن ناتوان هستند، از کشورهای مسیحی نظیر روسیه، آمریکا و اروپا درخواست کمک نظامی می کنند. اخبار هجوم میلیون ها پناهنده مسلمان به کشورهای مسیحی، جهان را دچار بهت و حیرت کرده است.

حتی اگر بپذیریم شخص دیگری به جای مسیح مصلوب شد، عیسی و ش
اگردانش “دروغگو” قلمداد خواهند شد.

مسیح بعد از زنده شدن، جای میخ ها را در دست ها و محل نیزه را در پهلوی خود به شاگردانش نشان داد (یوحنا فصل ۲۰ آیه ۲۷). آیا خدای مقدس می تواند با ایجاد زخم ها در بدن مسیح، پیروان وفادار خود را گمراه کند؟

به یاد آورید مسیحیت و تاسیس کلیسا از اورشلیم شروع شد. شهری که به محل مصلوب شدن مسیح (تپه جلجتا) و قبر خالی او نزدیک بود.

مسلمانان می گویند راه نجات هر شخص تنها با ایمان و اعمال نیکو امکان پذیر است. بنابراین چرا حیوانات را برای رفع گناهان بشر قربانی می کنند؟

مرگ و زنده شدن مسیح در عهد عتیق پیشگویی شده بود (اشعیاء فصل ۵۳ آیات ۱- ۱۱، مزمور ۲۲ آیه ۱۸، حزقیال فصل ۱۲ آیه ۱۰، مزمور ۶۹ آیه ۲۱). مسیح برای همین منظور به جهان آمد. او درباره مرگ و زنده شدنش پیشگویی کرد (متی فصل ۱۶ آیه ۲۱، فصل ۱۷ آیات ۲۲- ۲۳، فصل ۲۰ آیات ۱۷- ۱۹، مرقس فصل ۸ آیه ۳۱).

عده ای معتقدند که خدا محبت است، ولی هرگز خود را برای نجات انسان از قلمرو گناه فدیه نکرده است. این ادعا سوالاتی را مطرح می سازد:

چرا خدا اجازه داد در طول تاریخ عده بی شماری به علت ایمان و اعتقاد به او شکنجه و شهید شوند یا عزیران و اموال خود را از دست بدهند؟ اگر خدا محبت است و مرکز محبت، ایثار و فداکاری است، چرا خدا باید واعظ و سخنگو باشد و انسان ها فداکار و ایثارگر؟

داوکینز (ملحد انگلیسی) گفت:”اگر خدا وجود داشته باشد، آنقدر مغرور و متکبر است که هرگز به شباهت انسان ها درنمی آید، بنابراین فدیه شدن خدا افسانه ای بیش نیست. حتی ادیان دیگر هم تایید می کنند خدا به شباهت انسان درنیامده! اگر خدا وجود داشت و سرشار از محبت بود، حتما به شباهت انسان ها درمی آمد.”

شواهد تاریخی
آیا مخالفان مسیحیت شواهد معتبرتاریخی از قرن اول میلادی دارند که ثابت می کند، مسیح مصلوب نشده است؟

حتی اگر نوشته های عهد جدید را در دست نداشتیم، می توانستیم از آثار غیر مسیحی نظیر تلمود (روایات یهودیان) و نوشته های مورخین یهودی، یونانی و رومی مانند یوسفوس، تاسیتوس، پلینی، فلاویوس، تالوس، لوسیان، فلگون… نتیجه بگیریم:

یک. عیسی یک معلم یهودی بود.

دو. بسیاری مشاهده کرده اند که مسیح معجزات شفا، زنده کردن مردگان و اخراج ارواح پلید را انجام داده است.

سه. او از سوی رهبران یهود رد شد.

چهار. در دوره پنطیوس پیلاطس یعنی زمانی که امپراطور روم طیبریوس بود، مسیح مصلوب شد.

پنج. او از مردگان زنده شد. پیروان او در امپراطوری روم پراکنده شده اند.
شش. در قرن اول میلادی، مردم از همه اقشار شهر و روستا، زن و مرد، برده و آزاد، مسیح را همچون خدا پرستش می کردند.

این شواهد موجود در موزه ها، نشان می دهد عیسی واقعا در میان انسان ها زیست و کارهای خارق العاده به ظهور رساند.

برای مثال، تاسیتوس در نزد مورخان امروزی از جایگاه ویژه ای برخوردار است. از دیدگاه تاریخ شناسان، او معتبرترین مورخ تاریخ در قرن اول میلادی می باشد. دقت و وسواس او در نگارش وقایع، سبب شده تا پژوهشگران و مورخان امروزی صداقت او را تحسین کنند.

تاسیتوس با دقت و وسواس گزارش هایش را می نوشت. او از منابع غیرموثق نقل قول نمی کرد، بلکه طبق ادعای خودش منابع او مورخان و اسناد رسمی دولتی بودند. اگر واقعه ای توسط اسناد دولتی و چند تن از مورخان مورد تایید قرار می گرفت، او آن رویداد را در گزارش هایش ثبت می کرد.

تاسیتوس اسناد و مدارک دولتی را به خوبی می شناخت. در مورد مرگ مسیح، منبع اطلاعاتی او یهودیان و مسیحیان نبودند، بلکه گزارش های روزانه پیلاطس را در اختیار داشت. بنابراین، آنچه پیلاطس برای دولت روم گزارش کرده بود، تاسیتوس به عنوان حقیقت تاریخی در سالنامه اش ثبت می کرد.

شاید برخی از مخالفان ادعا کنند که ممکن است پیلاطس گزارش دروغ به دولت روم ارسال کرده بود. در پاسخ باید گفت که مجازات گزارش دروغ به امپراطور و دولت روم، خلع مقام و اعدام بود. اگر فرض کنیم پیلاطس گزارش دروغ ارائه داده، مقامات و کارمندان رومی که با پیلاطس همکار بودند، واقعیت را محرمانه با دولت روم درمیان می گذاشتند.

باید در نظر داشت که پیلاطس در محل کار خود، رقبایی داشت که تشنه قدرت و مشتاق ارتقاء بودند. از سوی دیگر، پیلاطس با گزارش دروغ درباره مسیح، چه نفعی عایدش می شد؟

اگر پیلاطس در مورد مسیح گزارش کذب ارائه داده است، بنابراین تردیدی نیست که در موارد دیگر نیز به امپراطور و دولت روم خلاف واقعیت را گزارش می داد. در حالی که پیلاطس قبل از آن که فرماندار نظامی شود، وفاداری خود را به دولت روم ثابت کرده بود. بنابراین، پیلاطس می دانست که همکاران رومی اش او را تحت نظر دارند و تردیدی نداشت که دولت روم از آن ها درباره او تحقیق به عمل می آورد.

نکته دیگر آن که رهبران مذهبی یهود مسیح را می شناختند. آن ها خواهان مرگ او بودند. اگر شخص دیگری به جای مسیح مصلوب شد، چگونه آنان تشخیص ندادند که محکوم به اعدام عیسی نیست؟

مردم نیز با مسیح آشنا بودند. اگر عیسی مصلوب نشد، چگونه آنان پی نبردند که شخصی که صلیب را حمل می کند و سپس مصلوب می شود، مسیح نیست؟

پیروان مسیح از جمله مریم (مادر او) و یوحنا (شاگرد وفادارش) هم در محل اعدام مسیح حضور داشتند و همگی شهادت دادند مسیح بر روی صلیب بود.

اگر شخص دیگری به جای مسیح مصلوب شد، چرا در ساعاتی که بر روی صلیب آویزان بود، اعتراض نکرد که او مسیح نیست؟ می توانست بگوید که بشنوید که حتی صدای من، صدای مسیح نیست. ببینید: ظاهر و چهره و قد من با مسیح متفاوت است.

مخالفان مسیحیت مدعی اند که شخصی به جای مسیح مصلوب شد. چرا شخصی بی گناه به جای مسیح مصلوب شد؟ آیا خدا اجازه داد آن شخص به نمایندگی از مسیح برای گناهان بشر قربانی شود؟

تمام دلایل و شواهد این حقیقت را نشان می دهند که مسیح بر روی صلیب مرد و روز سوم زنده شد. اگرچه در طول تاریخ مخالفان مسیحیت سعی کردند این موضوع را انکار کنند، ولی تاکنون هیچکدام موفق نشدند دلایل و شواهد تاریخی برای تکذیب مصلوب شدن و قیام او از قبر پیدا کنند.
دلیل اصلی مخالفت آنان این است که اگر بپذیرند مسیح مرد و زنده شد، در این صورت باید نتایج آن را هم بپذیرند.

 

نویسنده مقاله: مهران پورپشنگ

About ASHNAIE

کسی‌که همهٔ این چیزها را تصدیق می‌كند، می‌گوید: «آری! من بزودی می‌آیم!» آمین! بیا ای عیسی، ای خداوند! فیض عیسی خداوند با همهٔ شما باد، آمین!

View all posts by ASHNAIE →

دیدگاهتان را بنویسید