بسیاری از مسلمانان بر این باورند که کتاب مقدس تحریف شده، زیرا به پیامبران توهین و بی احترامی کرده است. آنان می گویند که قرآن، شخصیت پیامبران را کامل و معصوم معرفی کرده است.
برای بررسی این ادعا، لطفا به نکات زیر توجه کنید:
یک. در قرآن و کتاب مقدس، پیامبران به عنوان بشر معرفی شده اند. آنان مانند همه انسان ها دارای حواس پنجگانه و اعضای بدن هستند. می خورند، می آشامند، خسته می شوند، می خوابند و ازدواج می کنند. بنابراین آنان انسان های بی نیاز و مافوق طبیعی نیستند.
دوم. همه پیامبران طبق روال طبیعت از یک پدر و مادر به وجود آمدند. اما در مورد عیسی چنین نبود. مادرش زمانی آبستن شد که هنوز باکره بود. عیسی پدر بشری نداشت. تولد او از یک دختر باکره، امری است کاملا منحصر به فرد در تاریخ بشر. هیچ شاهد و مدرکی در دست نیست که در طول تاریخ، باکره دیگری به جز مریم، بدون ارتباط با یک مرد، آبستن شده باشد. پیشگویی تولد مسیح (عهد جدید) در دوران آدم و حوا، به “نسل زن” اشاره دارد (مریم باکره) و نه از نسل مرد (پیدایش فصل ۳ آیه ۱۵).
سوم. شخصی که کامل است، نیاز به خدا ندارد. شخصی که مغرور می شود، در جبهه مخالف خدا زندگی می کند. وقتی که غرور وارد می شود، کم کم حس وابستگی و نیاز به خدا از بین می رود، زیرا اساس غرور، خودکامگی و خود محوری است. هر گاه در کتاب مقدس با شخصیتی برخورد می کنیم که سرمست از باده غرور شده است، می دانیم به آخر خط رسیده است.
چهارم. طبق نگرش قرآن و کتاب مقدس، افراد در هر مقام و موقعیت باید وفاداری خود را به خدا “ثابت” کنند. هنگامی شما می توانید ادعای وفاداری کنید که قبل از آن فرصت بی وفا بودن داشته اید، ولی خودتان برگزیدید که وفادار بمانید. خدا افرادی را می خواهد که با “خواست و اراده خودشان”، وفاداری خود را ثابت کرده اند و نه این که عده ای کاملا مقدس را خلق کند. باید بدانیم خدا کیست؟ انسان کیست؟ ما انسان هستیم. ایمان راستین همیشه مورد آزمایش قرار می گیرد. زیرا ایمانی که آزموده نشده باشد، قابل اعتماد نیست. خدا ما را امتحان می کند تا از ما انسان بهتری بسازد.
برای اثبات این نکته، مثال هایی از قرآن و احادیث اسلامی ذکر می شود:
نااطاعتی حضرت آدم
“انگاه از آن (درخت ممنوع) خوردند و برهنگی آنان بر ایشان نمایان شد و شروع کردند به چسبانیدن برگ های بهشت بر خود و (این گونه) آدم به پروردگار خود عصیان ورزید” (سوره طه آیه ۱۲۱).
نوح پشیمان شد و توبه کرد
“پروردگارا بر من و پدر و مادرم و هر مومنی که در سرایم درآید و بر مردان و زنان با ایمان ببخشای” (سوره نوح آیه ۲۸)
“ای نوح، بدان که علم نداری. از من مخواه من به تو اندرز می دهم که مبادا از نادانان باشی. (نوح) گفت پروردگارا، من به تو پناه می برم که از تو چیزی بخواهم که بدان علم ندارم و اگر مرا نیامرزی و به من رحم نکنی از زیانکاران باشم” (سوره هود آیات ۴۶- ۴۷).
شک و تردید ابراهیم
خدا از ابراهیم پرسید:”مگر ایمان نیاوردی؟” (سوره بقره آیه ۲۶۰)
توبه ابراهیم
“آن کس که امید دارم روز پاداش گناهم را بر من ببخشاید (سوره شعرا آیه ۸۲)
“پروردگارا روزی که حساب برپا می شود بر من و پدر و مادرم و بر مومنان ببخشای” (سوره ابراهیم آیه ۴۱)
بخاری گزارش می دهد که ابراهیم در سه موقعیت دروغ می گوید (حدیث بخاری، جلد چهارم، فصل ۵۵).
لوط
لوط تصمیم داشت دخترانش را در اختیار اوباش و اراذل بگذارد تا آنان مزاحم مهمانانش نشوند (سوره هود آیات ۷۷- ۷۹). در سوره حجر آیه ۷۱ لوط گفت:”اگر می خواهید انجام دهید، اینان دختران منند”
He said: Here are my daughters, if ye must be doing.
در متن فارسی در پرانتز تفسیر شده که با دخترانم ازدواج کنید. اما در اصل متن عربی و انگلیسی چنین نکته یا تفسیری مشاهده نمی شود.
موسی
موسی شخصی را کشت و از خدا تقاضای عفو و بخشش کرد (سوره قصص آیات ۱۵- ۱۶).
“موسی گفت پروردگارا من و برادرم را بیامرز و ما را در (پناه) رحمت خود در آور” (سوره اعراف آیه ۱۵۱)
داود
داود پادشاه توبه کرد و خدا به او هشدار داد که از هوس ها دوری گزیند (سوره ص آیات ۲۴- ۲۵) چرا داود پادشاه توبه کرد؟ سلیمان پسر داود بود. مادر سلیمان چه کسی بود؟
سلیمان
خدا سلیمان را آزمایش کرد و او توبه کرد (سوره ص آیات ۳۴- ۳۵)
یونس
یونس از خدا نااطاعتی کرد و با کشتی گریخت. دریا طوفانی شد. ملوانان قرعه انداختند که به نام یونس درآمد. پس او را به دریا انداختند و ماهی بزرگ او را بلعید. یونس در شکم ماهی توبه کرد (سوره صافات آیات ۱۳۹- ۱۴۲)
پیامبر اسلام
او به پیام فرشته شک کرد: “از آنچه به تو نازل کرده ایم، در تردیدی. پس از تردید کنندگان مباش. از کسانی که آیات ما را دروغ پنداشتند مباش که از زیان کاران خواهی بود” (سوره یونس آیات ۹۴- ۹۵).
الله به پیامبر گفت:” پس بدان هیچ معبودی جز خدا نیست و برای گناه خویش آمرزش جوی” (سوره محمد آیه ۱۹)
سوال مسیحیان آن است که اگر پیامبر اسلام کامل و خویشتندار بود، چرا مجرد نماند و یا به جای زنان، یک زن انتخاب نکرد؟
قرآن گزارش می دهد که الله پیامبر اسلام را از داشتن زنان بیشتر منع کرد:”ای رسول، بعد از این دیگر عقد هیچ زنی بر تو حلال نیست و نه مبدل کردن این زنان به زنان دیگر، هر چند از حسن او به شگفت آیی و بسیار در نظرت زیبا آید” (سوره احزاب آیه ۵۲).
اما نگرش قرآن درباره مسیح چیست؟
قرآن هیچ گونه نقطه ضعفی در مسیح مشاهده نمی کند. او تنها شخص در تاریخ جهان است که کامل و بی عیب است. در سوره آل عمران آیه ۴۵ می گوید که مسیح چه در زمین و چه در آسمان برترین است. سوره نساء آیه ۱۵۹ می گوید که همه باید قبل از مرگ به مسیح ایمان بیاورند.
مسیح معجزات زیادی کرد. بیماران را شفا داد و مردگان را نیز زنده کرد. مسیح هرگز جنگ نکرد و هیچکس را نکشت. او مجرد بود. او هرگز گناه نکرد. مسیح از رهبران یهود پرسید:”کدامیک از شما می تواند حتی یک گناه به من نسبت دهد؟” (یوحنا فصل ۸ آیه ۴۶). مسیح دشمنانش را بخشید و جان خود را برای نجات بشر از قلمرو گناه فدیه کرد. به یاد آورید تقویم اصلی جهان، میلادی است. کتاب مقدس تعلیم می دهد که مسیح خداوند است و جهان را آفرید.
خوشبختانه کتاب مقدس به نقاط ضعف رسولان و پیامبران اشاره کرده است تا از آن ها بت نسازیم، بلکه تمرکز ما بر خداوند باشد. به یاد داشته باشیم: انسان حاصل هدف خدا و برای هدف خدا به دنیا آمده است. کتاب مقدس، نقاط ضعف پیامبران را مخفی نکرده، بلکه آن را با صداقت بیان نموده است، چرا که آنان انسان های مافوق طبیعی نبوده اند. پولس رسول چنین نوشت: “ما ضعیف هستیم، لیکن با قوت خدا زیست خواهیم کرد” (دوم قرنتیان فصل ۱۳ آیه ۵). هر گاه احساس ضعف می کنیم، خدا دارد به ما یادآوری می کند که به او متکی باشیم و توکل نماییم.
پنج. اگر خدا عده ای را کاملا مقدس می آفرید، این پرسش برای مردم مطرح می شد که چرا خدا تفاوت و تبعیض قائل شده است؟ چرا من باید برای دست یابی به پاکی و قدوسیت، سعی و تلاش کنم تا مقبول خدا واقع شوم، در حالی که دیگری کاملا مقدس و کامل آفریده شده؟
خداوند از ما فقط انتظار ندارد کامل و بی عیب باشیم. هیچکدام از شخصیت های کتاب مقدس به جز مسیح کامل نبودند. اگر بی عیب بودن لازمه دوستی با خدا می بود، در این صورت ما هیچگاه نمی توانستیم دوستان خدا شویم. خوشبختانه به جهت فیض خدا، عیسی مسیح دوست گناهکاران می باشد (متی فصل ۱۱ آیه ۱۹).
به یاد داشته باشید: اگر سایرین فقط نقاط قوت شما را ببینند، خواهند گفت: “خوش بحالش، ولی حیف که من هیچ وقت نخواهم توانست، چنین کارهایی را انجام دهم.” ولی وقتی اجازه دهید که آن ها ملاحظه کنند که خدا شما را با وجود ضعف های تان به کار می گیرد، آن ها تشویق خواهند شد که این گونه بیندیشند: “خدا می تواند مرا هم به کار بگیرد”.
نویسنده مقاله: مهران پورپشنگ