بعد از ظهور مسیح و سقوط حکومت دجال، آیا همه مردم جهان مسیحی خواهند شد؟ پاسخ به این سوال منفی است.
یک. از آن جا که مردم جهان شاهد معجزات نبی کاذب بودند، عده ای تصور می کنند که یک قدرت مافوق طبیعی دیگر ظهور کرده است. به گمان آنان، مسیح نیز دیکتاتور است و بعد از مدتی، جنگ ویرانگر دیگری را شروع خواهد کرد.
دو. بعضی تصور می کنند که دجال و مسیح در واقع موجودات سیارات دوردست هستند که برای حکومت بر سیاره زمین، با یکدیگر نبرد می کنند.
سه. اگر خدا همین امروز دست به اصلاحات مفید بزند و عدل و انصاف در دنیا حاکم شود، از آن جا که درون انسان ها به علت سوء استفاده از اراده آزاد و نافرمانی از خدا، شریر و منفی شده است، ساعاتی بعد از برقراری عدالت و انصاف، اشخاصی مرتکب جرم و جنایت می شوند و دوباره اوضاع بی ثبات می شود. ابتدا باید درون انسان تغییر یابد. تغییر وضع ظاهر، کمکی به حل مسئله نمی کند.
چهار. در اوایل حکومت مسیح، عده زیادی تحت تاثیر وقایع و عملکرد مسیح، به او ایمان می آورند. اما با گذشت زمان، خواهان آزادی های غیراخلاقی (روابط نامشروع، پورنوگرافی، همجنس گرایی خودخواسته…) هستند.
آنچه مسلم است مسیح هرگز حکم نکرد که اگر کسی مسیحیت را ترک کرد، او را به قتل برسانند. بنابراین او به آزادی اراده انسان احترام می گذارد. اگر مسیح بخواهد در اراده آزاد انسان دخالت کند، مخالفان وجود خدا اعتراض خواهند کرد که چرا خدا در امور روزمره مداخله می کند.
اگر عیسی شخص متخلف را به هنگام ارتکاب جرم مجازات کند، مخالفان باز هم اعتراض می کنند که چرا خدا به او فرصت نداد. شاید به مرور زمان، اصلاح می شد. علی رغم استفاده منتقدان از آزادی بیان و مزایای اجتماعی دوران حکومت مسیح، هم چنان به مخالفت ادامه می دهند.
امروزه نیز بسیاری مخالفان مسیحیت به کشورهای مسیحی مهاجرت می کنند و با بهره گیری از آزادی بیان، در رسانه ها و شبکه های اجتماعی ( نظیر فیس بوک) بر علیه مسیحیت تبلیغ می کنند.
پنج. به طور کلی، نگرش در دنیا بر دو بخش تقسیم خواهد شد: پیروان مسیح و پیروان شیطان.
شش. به نظر می رسد که در طول زمان، تعداد پیروان مسیح کاهش می یابد. گروهی خواستار آزادی های غیراخلاقی هستند و گروه دیگر تصور می کنند که شخصی بهتر از مسیح ظهور خواهد کرد.
هفت. طبق پیشگویی کتاب مکاشفه (آخرین بخش عهد جدید)، در اواخر حکومت هزار ساله مسیح، شیطان برای آخرین بار اجازه می یابد تا بسیاری از مردم جهان را فریب داده و جنگی را بر علیه حکومت مسیح تدارک می بیند (مکاشفه فصل ۲۰).
شیطان همراه باپیروانش، جماعت ایمانداران مسیحی را محاصره می کنند. اما آتش از آسمان می بارد و همگی نابود می شوند.
بعد از این واقعه، در مکاشفه فصل ۲۱ آیه ۱ می خوانیم:”زمین جدیدی دیدم”. واژه یونانی که برای کلمه “جدید” به کار برده شده “کاینوس” است که به معنی “بازسازی و احیاء” می باشد. بنابراین کاربرد واژه “کاینوس” در این آیه به آن معنا است که خداوند سیاره زمین را از بین نمی برد، بلکه آن را بازسازی می نماید.
در دوران نوح، طوفان عظیم و ویرانگر سیاره زمین را از بین نبرد، بلکه فقط بخشی از زمین را که انسان های شریر زندگی می کردند، در بر گرفت. وقتی نوح و اعضای خانواده اش به همراه حیوانات از کشتی خارج شدند، شکل و ظاهر کره زمین تغییر نکرده بود.
پولس نیز واژه “کاینوس” را در دوم قرنتیان فصل ۵ آیه ۱۷ به کار می برد:”در مسیح، خلقت تازه ای (احیاء و بازسازی) است.”
نقشه خدا نابودی بشر و زمین نیست، بلکه خلقتی جدید است:”ما با امید و اشتیاق در انتظار آسمان ها و زمین جدید می باشیم که در آن ها فقط عدالت و راستی حکمفرما خواهد بود، زیرا این وعده خداست” (دوم پطرس فصل ۳ آیه ۱۳). در این زمین جدید، از مرگ، بیماری، غصه، رنج و درد خبری نخواهد بود (مکاشفه فصل ۲۱ آیه ۴). طبق اظهار نظر کارشناسان، زمین جدید، از لحاظ ظاهر شبیه زمین کنونی است، اما زیباتر و باشکوه تر.
وقتی زمین به طور موقت در آتش می سوزد، مانند خانه ای است که به علت آتش سوزی گرفته و کاملا ویران شده. اما کمی بعد، همان خانه توسط مهندسان و کارگران بازسازی شده و آماده سکونت می شود. زمین برای سکونت ابدی ایمانداران با کیفیت عالی و زیبایی بی نظیر توسط خدا نوسازی خواهد شد. زمین جدید با هدف و نقشه جدید خدا احیا خواهد شد و تاریخ جدید شکل خواهد گرفت و فصل جدیدی در زندگی ما آغاز می شود.
نویسنده مقاله: مهران پورپشنگ