دن براون، ملحد و نویسنده رمان تخیلی است به نام “رمز داوینچی”. این رمان به مدت چند ماه در صدر پرفروش ترین کتاب های جهان قرار داشت.
ماجرای “رمز داوینچی” مربوط به زمان معاصر است: پیروان فرقه ای کاتولیکی، کسانی را که از اسرار مسیح و مریم مجدلیه آگاه شده بودند، به قتل می رسانند، زیرا اگر پیروان فرقه کاتولیک، پی به وجود نسل مسیح ببرند، قدرت حاکم بر کلیسای کاتولیک سرنگون خواهد شد.
دن براون ادعا کرده که کتاب “رمز داوینچی” را بعد از تحقیقات و مطالعه اسناد بسیار نوشته است. ولی وقتی او لیست منابع را ارائه می دهد، فقط کتاب های مخالفان مسیحیت را مشاهده می کنیم. کتاب هایی نظیر، روزگاری که خدا زن بود، راز ظرف مقدس، عیسی و الهه گمشده…که تمام نویسندگان آن ها بر اساس نظریات شخصی، کتاب مقدس را تجزیه و تحلیل کرده اند!
دن براون “اناجیل رمزی” به عنوان موثق ترین اسناد تاریخی نامیده است. نسخه هایی تحت عنوان “اناجیل سری (رمزی)” همراه با انجیل مسمی به یهودا کشف شده اند مانند انجیل فیلیپس، انجیل توما، انجیل مریم… که محتوای هیچکدام با تعلیمات عهد جدید همخوانی ندارد و اشاره ای به ماموریت ، رنج ها و قیام مسیح از مردگان نشده است. این مجموعه در روستای مصری “نغ حمادی” که در جوار رود نیل واقع است، یافت شده اند. این مجموعه در کنار مجموعه عهد جدید (تعالیم مسیح و رسولان) وجود نداشت، زیرا نویسندگانش اعتقادی به تعالیم عهد جدید نداشتند.
در طول تاریخ مسیحیت، در آثار هیچ کدام از پدران یا معلم های کلیسا، اشاره یا نقل قولی به چنین کتاب هایی وجود ندارد. اگر صحت و اعتبار آن مورد تایید قرار می گرفت، بدون تردید همانند دیگر کتاب های کتاب مقدس به دفعات زیاد مورد اشاره نویسندگان و مورخین مسیحی و هم چنین پدران کلیسا قرار می گرفت.
با این توصیف، در نوشتههای ایرنائوس، اُسقفی که در اواخر قرن دوم میلادی میزیست، برای اولینبار از اثری بهنام «انجیل یهودا» نام برده شده است. ایرنائوس در یکی از آثارش بهنام “برعلیه بدعت ها” نگرانی خود را از تعالیم برخی از گروه ها نشان داد و در مخالفت با آنان گفت:”اینان ادعا میکنند که فقط و فقط یهودای خیانتکار از میان رسولان، حقیقت را میدانست … آنان به این شکل داستانهایی ساختگی بهوجود آوردند و آن را انجیل یهودا نامیدند”.
آزمایش کربن ۱۴ قدمت این دستنوشته ها را که به قرن سوم یا چهارم متعلق است، تایید کرد. “اناجیل رمزی”در حقیقت مهر تاییدی است بر هشدارهای رسولان. برای نمونه اگر پولس چنین هشدار داد:”می دانم وقتی بروم، معلمین دروغین مانند گرگان درنده به جان شما خواهند افتاد و به گله رحم نخواهند کرد. آن ها حقیقت را وارونه جلوه خواهند داد تا مردم را به دنبال خود بکشند” (اعمال رسولان فصل ۲۰ آیات ۲۸- ۲۹).
جالب است بدانید که دن براون می داند که اناجیل رمزی گزارش های ضد و نقیض درباره مسیح و تعالیمش دارند. او می داند که گزارش های این اناجیل با گزارش مورخان قرن اول میلادی متضاد است. او می داند که پدران کلیسا و شوراهای کلیسایی این اناجیل را تایید نکرده اند. با این توصیف، آن اناجیل را اساس کتابش قرار داده است!
از دیدگاه دن براون متن اصلی کتاب مقدس نابود شده. در نتیجه سند و مدرک اصلی (یعنی کتاب مقدس) وجود ندارد. پس دن براون چگونه پی برده که مسیحیان دارند دروغ می گویند، در حالی که او مدرک موثق و معتبر در اختیار ندارد؟ شاید عده ای بگویند که او کتاب مقدس را با قرآن مقایسه کرده. اما او در کتابش (رمز داوینچی) صفحه ۳۴۱ (نسخه انگلیسی) نوشته است:”تمام مذاهب بر اساس جعلیات استوارند. ایمان چیزی جز تصور نیست و در نتیجه نمی توان آن را اثبات نمود.”
شورای نیقیه
دن براون در کتابش مدعی شده “شاگردان، به مسیح به عنوان انسان فانی اعتقاد داشتند”. بنابراین قبل از تشکیل شورای نیقیه، کنستانتین (اولین امپراطور روم که در سال ۳۱۲ میلادی مسیحی شد) به همراه عده ای از مسیحیان، ایده الوهیت مسیح را مطرح کرده اند. آیا شواهد تاریخی، ادعای براون را تایید می کند؟
یک. اسناد و مدارک تاریخی نشان می دهند که کشیشی به نام آریوس که ساکن اسکندریه مصر بود، اعتقاد داشت که مسیح خدا نیست. شورای نیقیه با نتیجه آراء ۳۰۰ در برابر دو رای مخالف، تعلیم آریوس را محکوم کرد.
دو. اگر گزارش های مورخان غیر مسیحی رومی، یونانی و یهودی قرن اول میلادی را بررسی کنیم، درمی یابیم که مسیح خود را خدا معرفی کرد و پیروانش او را همچون خدا می پرستیدند.
سه. در تمام نوشته های پدران کلیسا از قرن دوم به بعد، مسیح به عنوان خدا معرفی شده است. به عنوان مثال، ژاستین در قرن دوم میلادی به خاطر همین اعتقاد شهید شد. او به نام پدر، پسر و روح القدس تعمید آب می داد.
چهار. نسخه های عهد جدید (تعالیم مسیح و رسولان) متعلق به قرن دوم میلادی به بعد، هم اکنون در موزه ها موجود است و واقعیت الوهیت مسیح را تایید می کنند.
پنج. چرا وقتی ایمانداران مسیحی، با ایمان و اعتقاد راسخ درخواست ها و دعاهای شان را به نام عیسی خداوند مطرح می کنند، شاهد معجزات و دگرگونی عمیق روحانی در زندگی خود می شوند؟ اگر مسیح خداوند نیست، چرا خدا به دعاهای ایمانداران پاسخ مثبت می دهد؟ چرا یک شخص منفی و غیر قابل تحمل در نام عیسی مسیح خداوند، به فرد مثبت و مفید تبدیل می شود؟ اگر این معجزات و رویدادهای شگفت انگیز به نام عیسی خداوند رخ نمی داد، بدون تردید هیچکس پیرو مسیح نمی شد. فرض کنید به شما دارویی معرفی کنند که هیچگونه تاثیر موثری در رفع بیماری نداشته باشد، آیا مبادرت به خرید مجدد آن دارو خواهید کرد؟
نویسنده مقاله: مهران پورپشنگ