بازگشت طایفههای شرقی
1-2سپس یوشع مردم طایفهٔ رئوبین، جاد و نصف طایفهٔ منسی را جمع کرده به آنها گفت: «شما از همهٔ احکام موسی، خادم خداوند اطاعت کردید و تمام اوامر او را بجا آوردید. 3هیچوقت برادران و خواهران اسرائیلی خود را ترک نکردید، بلکه با اخلاص کامل از دستورات خداوند پیروی نمودهاید. 4اینک که خداوند طبق وعدهٔ خود، به برادران شما صلح و آرامش بخشیده است، پس به خانههای خود در سرزمینی که در آن طرف رود اردن است و موسی، خادم خداوند به شما داد، بازگردید. 5مراقب باشید که همهٔ احکامی را که موسی، خادم خداوند به شما داده است، بجا آورید. خداوند خدای خود را دوست داشته باشید، رضای او را بخواهید و از اوامر او اطاعت کنید. به او وفادار باشید و از جان و دل او را خدمت نمایید.» 6بعد یوشع آنها را برکت داده به خانههایشان فرستاد.
7موسی به نصف طایفهٔ منسی زمینی را در باشان داده بود. یوشع به نصف دیگر آن طایفه زمینی در بین سایر اقوام اسرائیل در غرب رود اردن داد. پیش از آن که مردم به خانههای خود بروند، یوشع همه را برکت داد. 8او به آنها گفت: «حالا شما با دارایی و مال فراوان، گلّه و رمه، نقره، طلا، برنز، آهن و لباس زیاد به خانههای خود برمیگردید. شما باید همهٔ چیزهایی را که از دشمنان به غنیمت گرفتهاید، با برادرانتان تقسیم کنید.»
9پس طایفههای رئوبین، جاد و نصف طایفهٔ منسی از مردم اسرائیل در شیلوه که در سرزمین کنعان بود جدا شدند و به خانههای خود در جلعاد، که طبق دستور خداوند به موسی، آن را به دست آورده بودند، برگشتند.
قربانگاهی در شرق رود اردن
10وقتیکه طایفههای رئوبین و جاد و نصف طایفهٔ منسی به حوالی رود اردن، در سرحد کنعان آمدند، یک قربانگاه بزرگ و قابل توجّه ساختند. 11چون سایر مردم اسرائیل این را شنیدند، گفتند: «مردم رئوبین و جاد و منسی یک قربانگاه در سرحد کنعان، در حوالی رود اردن، یعنی در قسمتی که متعلّق به ما میباشد، ساختهاند.»12وقتیکه مردم اسرائیل این را شنیدند، همگی در شیلوه جمع شدند تا با آنها جنگ کنند.
13-14آنگاه مردم اسرائیل، فینحاس پسر العازار کاهن را، با ده نفر نماینده، یعنی از هر طایفهٔ، یک سرکرده نزد مردم رئوبین، جاد و نصف طایفهٔ منسی فرستادند.15-16آنها به جلعاد آمدند و به نمایندگی از طرف جماعت خداوند به آنها گفتند: «این چه فتنهای است که شما در مقابل خدای اسرائیل کردید؟ شما با ساختن آن قربانگاه، از امر خداوند سرپیچی نمودید. بنابراین شما دیگر پیرو او نیستید. 17-18آیا گناهی که در فغور از ما سر زد کم بود؟ بهخاطر همان گناه بود که آن بلا بر سر قوم خدا آمد که تا به حال از آن رنج میبریم. آیا نمیخواهید از اوامر خداوند پیروی کنید؟ اگر امروز فرمان خدا را بجا نیاورید، خداوند فردا همهٔ مردم اسرائیل را به غضب خود گرفتار میکند.19اگر سرزمین شما مکان ناپاک برای عبادت است، پس بیایید به سرزمین خداوند، در جایی که خیمه اوست، جایی را برای خود انتخاب کنید. با ساختن قربانگاهی دیگر برضد خداوند و برضد ما قیام نکنید. 20آیا به یاد دارید که عخان پسر زارح نخواست طوری که خداوند امر فرموده بود، چیزهای حرام را از بین ببرد. تنها عخان بهخاطر گناه خود هلاک نشد، بلکه تمام قوم اسرائیل به غضب خداوند گرفتار شدند.»
21مردم رئوبین، جاد و نصف طایفهٔ منسی به رؤسای طایفههای بنیاسرائیل جواب دادند: 22«خدای قادر مطلق و خداوند متعال میداند که چرا ما این کار را کردیم و میخواهیم شما هم بدانید که اگر این کار ما نافرمانی از خداوند و یا نقصی در ایمان ما باشد، شما حق دارید ما را زنده نگذارید. 23یا اگر این قربانگاهی را که برای قربانی سوختنی و آردی و قربانی سلامتی ساختهایم، بیاطاعتی از فرمان خداوند باشد، خداوند خودش از ما انتقام بگیرد. 24امّا اینطور نیست. این کار ما به این سبب بود که میترسیدیم در آینده، فرزندان شما به فرزندان ما بگویند: شما حق ندارید که خدای اسرائیل را بپرستید 25زیرا خداوند رود اردن را بین ما و شما یعنی طایفههای رئوبین و جاد سرحد قرار داده است و شما هیچ سهمی در خداوند ندارید. بنابراین فرزندان شما ممکن است فرزندان ما را از پرستش خداوند باز دارند. 26به همین دلیل، گفتیم بیایید تا قربانگاهی بسازیم، نه برای سوزانیدن بُخور و یا قربانی، 27بلکه برای شهادتی بین مردم ما و مردم شما و همچنین نسل آینده، تا بدانند که ما واقعاً خداوند را با هدایای سوختنی و قربانیها و قربانیهای سلامتی پرستش میکنیم و اگر در آینده فرزندان شما به فرزندان ما بگویند: ‘شما در خداوند سهمی ندارید،’ 28فرزندان ما جواب بدهند: ‘به قربانگاهی که اجداد ما شبیه قربانگاه خداوند ساختهاند نگاه کنید. این قربانگاه برای هدایای سوختنی و قربانی نبود، بلکه تا شهادتی باشد، بین مردم ما و مردم شما.’ 29ما هرگز از خداوند نافرمانی نمیکنیم و ادّعا نداریم که با ساختن یک قربانگاه برای خود و تقدیم قربانیهای سوختنی و صدقههای آردی، فرمان خداوند را بجا میآوریم. ما میدانیم که یگانه قربانگاه، همان قربانگاه خداوند است که در مقابل خیمهٔ مقدّس قرار دارد.»
30وقتی فینحاس کاهن و بزرگان قوم و رؤسای طایفههای اسرائیل که با او بودند سخنان مردم رئوبین و جاد و منسی را شنیدند، همگی قانع شدند. 31فینحاس پسر العازار کاهن به مردم رئوبین و جاد و منسی گفت: «حال به یقین میدانم که خداوند در بین ما حضور دارد و شما از او نافرمانی نکردهاید، بلکه قوم ما و تمام بنیاسرائیل را از مجازات نجات دادهاید.»
32بعد فینحاس پسر العازر کاهن و رهبران قوم از مردم رئوبین، جاد و منسی در جلعاد خداحافظی کرده نزد قوم اسرائیل برگشتند و همه چیز را به آنها گزارش دادند.33این خبر مردم اسرائیل را شادمان ساخت و همگی خدا را شکر کردند و دیگر سخنی از جنگ با طایفههای رئوبین و جاد و منسی و ویران کردن سرزمین آنها نزدند.
34مردم رئوبین و جاد، آن قربانگاه را «شاهد» نامیدند، زیرا گفتند: «این قربانگاه شاهد است که خداوند، خداست.»