مخالفان مسیحیت می گویند که مطابق روایت کتاب مقدس، یعقوب با فریب پدرش (اسحاق)، برکت معنوی و مادی را از آن خود کرد. چرا خدای نیکو و مهربان که از گناه نفرت دارد، از نیرنگ یعقوب حمایت و پشتیبانی کرد؟
یک. اسحاق، مردی بود متعهد در اطاعت از خداوند. او در اواخر عمرش از فرمان خدا سرپیچی نمود. قبل از آن که پسران اسحاق متولد شوند، خدا به او و ربکا (رفقه) گفته بود که یعقوب (پسر کوچک شان) برکات عهد را دریافت خواهد کرد (پیدایش فصل ۲۵). علی رغم این آگاهی، اسحاق ترجیح داد تا عیسو صاحب این برکات گردد! عیسو با دختران بت پرست ازدواج کرده بود و صلاحیت خود را برای دریافت وعده خداوند خدشه دار ساخته بود. زندگی عیسو پر بود از تصمیمات غلط. چنین به نظر می رسد که او هرگز به عواقب کاری که می کرد، نمی اندیشید. او تحت تاثیر نیازهای لحظه ای اش عمل می کرد، بدون آن که متوجه باشد در عوض رفع آن نیاز، چه چیز مهمی را از دست خواهد داد. عیسو ظاهرا برای نخست زادگی و حتی برگزیدگی واجد شرایط بود. اما تصمیمات غلط او، سبب شد تا فرصت های طلایی مانند نخست زادگی و برگزیدگی در اختیار یعقوب قرار گیرد.او حق انتخابش کم تر از یعقوب نبود.
نااطاعتی اسحاق از خدا و تصمیم غلط او، بحرانی را در زندگی خانوادگی اش به وجود آورد.
دو. ربکا می توانست وعده خدا را به اسحاق یادآوری کند مبنی بر آن که یعقوب می بایست صاحب وعده شود، و بدین ترتیب از بحران خانوادگی جلوگیری نماید. اما او نقشه کشید تا یعقوب پدرش را فریب دهد تا بتواند صاحب وعده شود!
سه. اگر ربکا به جای فریب، به خدا توکل می کرد، خدا می توانست او را یاری دهد. نیرنگ و فریب، روش شیطان است (دوم قرنتیان فصل ۱۱ آیه ۳). نویسنده مزمور چنین نوشت:”خوشا به حال کسی که در روح او حیله ای نمی باشد” (مزمور ۳۲ آیه ۲).
چهار. یعقوب با پدر نابینایش روبرو شد و شروع کرد به دروغ گفتن: خودش را عیسو معرفی کرد، گوشت بز را که متعلق به گله و رمه خانواده بود، “گوشت شکار” نامید و حتی ادعا کرد که خدا به او کمک کرد تا بتواند زود شکار کند. یعقوب پوست بز را بر تن کرد تا به پدرش بفهماند که عیسو است با بدن پر از مو!
پنج. پیامد و عواقب فریب یعقوب چنین بود:
۱٫ او از ترس انتقام عیسو، خانواده اش را برای همیشه ترک کرد و مادرش را هرگز ندید.
۲٫ عیسو می خواست او را بکشد. نسل عیسو همواره با قوم اسرائیل در جنگ و ستیز بود.
۳٫ لابان (دایی یعقوب) او را در مورد کار و همسر فریب داد.
۴٫ سال ها در تبعید و دور از خانواده زندگی کرد.
۵٫ خدا به پای یعقوب آسیب رساند و او تا آخر عمر لنگ شد.
۶٫ پسران یعقوب به علت حسادت، یوسف را به بردگی فروختند و به پدرشان گفتند که حیوان وحشی او را کشت. یعقوب سال ها در غم و اندوه به سر برد.
اگر یعقوب و مادرش به خدا توکل می کردند، این وقایع رخ نمی داد و مسیر زندگی یعقوب متفاوت بود. همواره به یاد داشته باشیم: انسان با داشتن اختیار و اراده آزاد، مسئول تصمیم های خویش است.
نویسنده مقاله: مهران پورپشنگ