“خداوند آدم را ندا داد:”ای آدم، کجا هستی؟” (پیدایش فصل ۳ آیه ۹)
این سئوال یک افسر بازجوئی که به شدت خشمگین است، نیست، بلکه ندای صمیمانه و اندوهگین پدر مهربان است. او نااطاعتی آدم و حوا را دیده بود و می دانست که میان او و دو انسان شکافی ایجاد شده است. هنگامی که مسیح این سئوال را مطرح کرد، می دانست که باید زمانی خودش پلی شود بر روی این شکاف عظیم. نکته دیگر این که مسیح فقط “آدم” را مخاطب قرار داد. او آدم را به عنوان نماینده انسان و خانواده، مسئول اصلی واقعه سقوط قلمداد کرد.
خداوند پرسید:”آدم، کجا هستی؟” مقصود او از این سئوال، مکانی که آدم در آن پنهان شده، نبود، بلکه به وضعیت و جایگاه روحانی آدم اشاره دارد. اگر خدا، آدم را صدا نمی زد، محبت و نیکویی او زیر سئوال قرار می گرفت. او شبان نیکویی است که به دنبال گوسفند گمشده می گردد و وقتی او را پیدا کرد، شادی می کند (لوقا فصل ۱۵ آیات ۴-۷). خدا تک تک افراد را به قدری دوست دارد که به دنبال هر یک از گمشدگان می گردد. اگر گناهکاران به خود بیایند و به سوی خداوند بازگشت کنند، فیض و رحمت خداوند شامل حال آنان خواهد شد.
به هنگام مواجه با مشکلات و بحران ها، اغلب می پرسیم:”خدا کجاست؟” در حالی که سئوال اصلی این است:”رابطه من با خدا چگونه است؟” همواره به یاد داشته باشیم: تا زمانی که من تغییر نکنم، خداوند اوضاع و شرایط اطرافم را تغییر نمی دهد.
نویسنده مقاله: مهران پورپشنگ