ابیا، پادشاه یهودا
(دوم تواریخ 1:13-1:14)
1در سال هجدهم سلطنت یربعام، پسر نباط، ابیا پادشاه یهودا شد 2و مدّت سه سال در اورشلیم پادشاهی کرد. مادرش معکه، دختر ابشالوم بود. 3او مانند جدش داوود کاملاً به خداوند خدای خود وفادار نبود و مرتکب همهٔ گناهانی که پدرش شده بود، گشت. 4امّا بهخاطر داوود، خداوند خدای او، به ابیا پسری داد تا بعد از او در اورشلیم حکومت کند و آن را امن نگاه دارد. 5زیرا داوود آنچه را که به چشم خداوند نیک بود، انجام میداد و از فرمانهای او در طول حیاتش سرپیچی نکرد؛ به جز در مورد اوریای حِتّی. 6در تمام طول زندگی ابیا جنگی که بین رحبعام و یربعام شروع شد، ادامه داشت. 7بقیّهٔ کارهای ابیا در کتاب پادشاهان یهودا ثبت شده است.
8ابیا درگذشت و در شهر داوود به خاک سپرده شد و پسرش آسا جانشین او شد.
آسا، پادشاه یهودا
(دوم تواریخ 16:15-6:16)
9در بیستمین سال سلطنت یربعام، پادشاه اسرائیل، آسا پادشاه یهودا شد 10و مدّت چهل و یک سال در اورشلیم پادشاهی کرد. مادر بزرگ او معکه، دختر ابشالوم بود.
11آسا هرآنچه را که در چشم خداوند نیکو بود، مانند جدش داوود بجا میآورد. 12او تمام روسپیان و لواطگران را در پرستشگاههای بتپرستان از سرزمین اخراج کرد و همهٔ بُتهایی را که نیاکانش ساخته بودند، برداشت. 13او مادر بزرگ خود معکه را از مقام ملکهٔ مادر بر کنار کرد، زیرا او بت زنندهای به شکل الههٔ اشره ساخته بود. آسا بت را شکست و در وادی قدرون سوزاند. 14با وجودی که آسا همهٔ پرستشگاههای بالای تپّهها را نابود نکرد، ولی تا پایان زندگی خود به خداوند وفادار ماند. 15او تمام وسایلی را که پدرش به خداوند وقف کرده بود در معبد بزرگ قرار داد.
16آسا، پادشاه یهودا و بعشا، پادشاه اسرائیل در تمام دوران حکومت خود با یکدیگر در جنگ بودند. 17بعشا یهودا را تصرّف کرد و شهر رامه را مستحکم نمود تا رفت و آمد به یهودا را قطع کند. 18پس آسای پادشاه تمام نقره و طلایی را که در معبد بزرگ و کاخ باقی مانده بود برداشت و با عدّهای از مقامات خود با این پیام به دمشق نزد بنهدد، پسر طبرمون، نوهٔ حزیون، پادشاه سوریه فرستاد. 19«بگذار تا مانند پدرانمان متّحد شویم. این طلا و نقره هدیهای برای توست. اکنون پیمان خود را با بعشا، پادشاه بشکن تا نیروهای خود را از سرزمین من خارج کند.»
20بنهدد با آسای پادشاه موافقت کرد و افسران فرمانده و ارتش آنها را فرستاد تا به شهرهای اسرائیل حمله کنند. آنها شهرهای عیون، دان، آبل بیت معکه، منطقهٔ دریاچهٔ جلیل و تمام سرزمین نفتالی را تسخیر کردند. 21هنگامیکه بعشای پادشاه این را شنید از مستحکم کردن رامه دست کشید و به شهر ترصه رفت.
22آنگاه آسای پادشاه دستور صادر کرد که همه در سراسر یهودا، بدون استثناء سنگها و الوار رامه را که بعشا برای ساختمان استفاده کرده بود، بردارند و ببرند. آسای پادشاه با این مصالح شهر مصفه و جَبَع در سرزمین بنیامین را مستحکم کرد.
23بقیّهٔ وقایع دوران سلطنت آسا، شجاعت و همهٔ کارهای دیگر او و شهرهایی که ساخته بود، در کتاب تاریخ پادشاهان یهودا نوشته شدهاند. امّا در زمان پیریاش بیماری پا، او را فلج کرد. 24آسا درگذشت و در گورستان سلطنتی در شهر داوود به خاک سپرده شد و پسرش یهوشافاط جانشین او شد.
ناداب پادشاه اسرائیل
25در سال دوم سلطنت آسا، پادشاه یهودا ناداب، پسر یربعام بر تخت سلطنت اسرائیل نشست. 26آنچه را در نظر خداوند پلید بود، بجا میآورد و در راه نیاکان خود گام برداشت و با گناه خود مردم اسرائیل را وادار به گناه کرد.
27بعشا، پسر اخیا که از طايفهٔ یساکار بود، علیه ناداب دسیسه کرد و هنگامیکه ارتش ناداب، شهر جِبتون در فلسطین را محاصره کرده بودند، ناداب را کشت. 28بعشا، ناداب را در سال سوم پادشاهی آسا بر یهودا کُشت و جانشین او شد.
29به مجرّدی که بعشا پادشاه شد، تمام خاندان یربعام را کشت. طبق کلام خداوند که براخیای شیلونی سخن گفته بود. 30بهخاطر گناهی که یربعام مرتکب شد و قوم اسرائیل را وادار به گناه کرد، خشم خداوند خدای اسرائیل برافروخته شد.
31سایر وقایع حکومت ناداب و همهٔ کارهای او در کتاب تاریخ پادشاهان اسرائیل نوشته شده است. 32آسا و بعشا پادشاه اسرائیل همواره در جنگ بودند.
بعشا پادشاه اسرائیل
33بعشا، پسر اخیا در سال سوم سلطنت آسا پادشاه یهودا، سلطنت خود را آغاز کرد و مدّت بیست و چهار سال در ترصه بر همهٔ اسرائیل حکومت کرد. 34آنچه را در چشم خداوند پلید بود، انجام میداد و در راه یربعام گام برداشت و با گناه خویش مردم اسرائیل را به گناه کشاند.