”زیرا غمی که برای خدا است منشأ توبه میباشد به جهت نجات که از آن پشیمانی نیست؛ اما غم دنیوی منشأ موت است.“ (دوم قرنتیان ۷:۱۰).
مسأله احساس خطا وقتی بهدرستی درک نشود و از دیدگاه کتابمقدس مورد بررسی قرار نگیرد، گردابی از احساسات خواهد ساخت که بهسرعت شخص را پایین میکشد و در افسردگی و حس شکست فرو میبرد. داوود در مزمور ۳۲:۴ درباره اینکه چگونه احساس خطا قوت و شادی او را تضعیف کرده، اینگونه مینویسد: ”چون که دست تو روز و شب بر من سنگین میبود. رطوبتم به خشکی تابستان مبدل گردید.“ پولس رسول این را غمی دنیوی میخواند که به مرگ منتهی میشود و آن را در تضاد با غمی میبیند که از خدا است و سرانجام فرد را از حس خطا و شرمساری بیرون میکشد. مطمئناً در جمع ما افراد بسیاری هستند که مغلوب حس خطا و سپس شرمساری حاصل از آن شدهاند؛ پس ما باید بتوانیم که نشانههای این دلشکستگیها را در ایماندارانی که گرفتار حس خطا هستند، تشخیص دهیم.
تعریف حس خطا
برای شروع باید اطمینان حاصل کنیم که درک صحیحی از تعالیم کتابمقدس راجع به قدرت حس خطا و این که خون مسیح تنها علاج آن است، داریم. حس خطا به شما این احساس را میدهد که مورد محکومیت واقع شدهاید، و این احساس در اثر شکستن اوامر خدا و تقصیرکاری پدید میآید. حس حقیقی خطا از روحالقدس سرچشمه میگیرد: ”و چون او آید، جهان را بر گناه و عدالت و داوری ملزم خواهد نمود“ (یوحنا ۱۶:۸). اما هر احساس خطایی بر پایه حقیقت نمیباشد، چون کارهای بسیاری وجود دارد که خدا آنها را محکوم نمیکند؛ در نتیجه این شاید یک احساس غیرحقیقی خطا باشد. احساس غیرحقیقی خطا مشابه همان احساس گناهی است که از روحالقدس سرچشمه دارد، با این تفاوت که از وجدانی نشأت گرفته که اطلاعات نادرستی بر آن داده شده است.
وجدان و حس خطا
علت وجود چنین احساسی در بسیاری از افراد این است که دیگران در طول زندگیاش طوری بر روی وجدان او اثر گذاشتهاند که مدام احساس خطا میکند. پولس رسول در رساله اول قرنتیان ۸:۷ به ما هشدار میدهد که ممکن است وجدانهایی ضعیف یا بهحدی سرکوبشده داشته باشیم که بعضاً مرتکب خطاهایی شویم و اصلاً احساس گناه نکنیم؛ یا از سوی دیگر وقتی اصلاً خطایی مرتکب نمیشویم، مدام احساس خطا کنیم.
پولس این مطلب را خیلی زیبا بیان میکند که امکان دارد وجدانهای ما به حدی خاموش شده باشد که رهنمودهای روحالقدس را حس نکنیم. در مقابل، او در رساله اول قرنتیان ۴:۴ اینگونه مینویسد: ”زیرا که در خود عیبی نمیبینم، لکن از این عادل شمرده نمیشوم، بلکه حکمکننده من خداوند است.“ در اینجا او بهوضوح توضیح میدهد که اگر شما احساس گناه نمیکنید، الزاماً بدین معنا نیست که مرتکب هیچ خطایی نشدهاید. من ایمانداران بسیاری را دیدهام که چون از بابت انتخابهای خود آرامش درونی دارند، از اعمال گناهآلود خود بهراحتی دفاع میکنند. اما فقط قلب خودتان نیست که تعیین میکند آیا خطاکار هستید یا نه. باید به آینه کلام خدا بنگرید و از روحالقدس بخواهید تا درونتان را تفتیش کند.
عواقب حس خطا
اگر بهدرستی به مسأله خس خطا رسیدگی نکنیم (یعنی از دیدگاه کتابمقدس)، با مشکلات روحانی مواجه خواهیم شد. اولین مشکل، شرمساری است که به شما احساس بیارزش بودن میدهد و ناشی از احساس خطایی است که حل نشده است؛ این احساس شخص را به این نتیجه میرساند که انسان بسیار بدی است و لیاقت بخشش ندارد. هنگامی که شیطان ایمانداری را متقاعد کند که ذاتاً انسان بدی است و قادر نیست به خداوند برسد، درواقع تمام امید او را از بین برده است.
برخی مایلند تا با سعی و تلاش، خود را از سنگینی بار سرزنشهای دیگران آزاد سازند، و برخی دیگر سعی دارند تا با کمکهای مالی یا افزایش خدماتشان در کلیسا، راه خروج از حس خطا را برای خود بخرند. عدهای بهانهتراشی میکنند و به خود میگویند که ”ما انسان هستیم“، و بدینسان گناه خود را تبرئه و توجیه میکنند. و عده دیگری هم شکستهای اخلاقی خود را به گردن دیگران میاندازند تا از سرزنشهای احتمالی فرار کنند. اما هیچیک از این دلیلتراشیها چاره کار نیست! تنها چاره برای پاک شدن وجدان ما، خون مسیح است.
چاره کار
چارهای که خدا برای مسأله حس خطا اندیشیده، صلیب و خون پربهای مسیح است که به جهت گناهکاران ریخته شد. ایمانداری که در گناه است، باید یک بار دیگر با محبتی که در جلجتا ظاهر شد، مواجه شود. محبت خدای ما بیقید و شرط بود؛ خداوند زمانی که ما هنوز گناهکار و دشمنان او بودیم، ما را محبت کرد. هیچ چیز درون ما نبود که شایسته محبت وی باشد، اما او با این حال ما را محبت نمود. محبت او به حدی فداکارانه بود که عیسی کرسی جلال خود را ترک کرد و لباس بشریت بر تن نمود تا در دلشکستگیهای ما شریک شود. او گناهان ما را بر خود گرفت، و جریمه موت را که ما سزاوارش بودیم، پرداخت.
پطرس فواید مرگ مسیح را با اقتدار بسیار بیان میکند و میفرماید: ”که خود گناهان ما را در بدن خویش بر دار متحمل شد تا از گناه مرده شده، به عدالت زیست نماییم“ (اول پطرس ۲:۲۴). هنگامی که ما با فروتنی نزد صلیب بیاییم و خطایای خود را در حضور خدا اعتراف کنیم، حس خطا از ما برداشته میشود: ”پس آیا چند مرتبه زیاده، خون مسیح که به روح ازلی خویشتن را بیعیب به خدا گذرانید، ضمیر شما را از اعمال مرده طاهر نخواهد ساخت تا خدای زنده را خدمت نمایید؟“ (عبرانیان ۹:۱۴).
خواننده عزیز، در همین لحظه گناهان و شکستهای خود را نزد عیسی بیاورید، زیرا او با دستانی باز منتظر شما است، همان دستانی که به خاطر شما بر صلیب میخکوب شد.
کلام خدا نه تنها به ما پند میدهد تا وجدان خود را همواره با خون مسیح پاک نگه داریم، بلکه نمونه اعترافات پولس را نیز به ما ارائه میدهد که مدام سعی کرده وجدان خود را پاک نگاه دارد: ”و خود را در این امر ریاضت میدهم تا پیوسته ضمیر خود را به سوی خدا و مردم بیلغزش نگاه دارم.“ (اعمال ۲۴:۱۶). پولس این مطلب را در باب دفاع از ایمان خود در روز قیامت و داوری نهایی مطرح میکند. در اصل منظور وی این است: ”اکنون وجدان خود را با اطاعت از خدا پاک نگه میدارم، چون در حضور خدا در قبال اعمال خود پاسخگو هستم.“
وقتی گناه میکنیم، مدافعی داریم که میتوانیم برای طلب بخشش به سمت او بشتابیم: ”اگر به گناهان خود اعتراف کنیم، او امین و عادل است تا گناهان ما را بیامرزد و ما را از هر ناراستی پاک سازد.“ (اول یوحنا ۱:۹). اما ما میتوانیم با پاک نگه داشتن وجدان خود، تصمیم بگیریم که مرتکب گناه نشویم. همچنین با دوری از این خطاها قادر خواهیم بود که از بار گناه رها شویم، چون نتیجه انجام کارهایی که در نظر خداوند صحیح است، آرامش، خوشی و آزادی از گناه است.
به طور خلاصه، مسیح از آنانی که سنگینی بار خطا را بر دوش میکشند، دعوت میکند تا نزد او رفته، تقدیس و بخشش محبتآمیز او را دریافت کنند، و شروع به انجام اعمالی کنند که در نظر خداوند نیکوست. وقتی ما از خدا نااطاعتی میکنیم، احساسی بد همراه با دلسردی در ما پدید میآید. اما وقتی اعمال نیکو انجام میدهیم، احساس آزادی و آرامش خواهیم یافت؛ و حیات ما با خداوند تازه میگردد.
تعریف حس خطا
برای شروع باید اطمینان حاصل کنیم که درک صحیحی از تعالیم کتابمقدس راجع به قدرت حس خطا و این که خون مسیح تنها علاج آن است، داریم. حس خطا به شما این احساس را میدهد که مورد محکومیت واقع شدهاید، و این احساس در اثر شکستن اوامر خدا و تقصیرکاری پدید میآید. حس حقیقی خطا از روحالقدس سرچشمه میگیرد: ”و چون او آید، جهان را بر گناه و عدالت و داوری ملزم خواهد نمود“ (یوحنا ۱۶:۸). اما هر احساس خطایی بر پایه حقیقت نمیباشد، چون کارهای بسیاری وجود دارد که خدا آنها را محکوم نمیکند؛ در نتیجه این شاید یک احساس غیرحقیقی خطا باشد. احساس غیرحقیقی خطا مشابه همان احساس گناهی است که از روحالقدس سرچشمه دارد، با این تفاوت که از وجدانی نشأت گرفته که اطلاعات نادرستی بر آن داده شده است.
وجدان و حس خطا
علت وجود چنین احساسی در بسیاری از افراد این است که دیگران در طول زندگیاش طوری بر روی وجدان او اثر گذاشتهاند که مدام احساس خطا میکند. پولس رسول در رساله اول قرنتیان ۸:۷ به ما هشدار میدهد که ممکن است وجدانهایی ضعیف یا بهحدی سرکوبشده داشته باشیم که بعضاً مرتکب خطاهایی شویم و اصلاً احساس گناه نکنیم؛ یا از سوی دیگر وقتی اصلاً خطایی مرتکب نمیشویم، مدام احساس خطا کنیم.
پولس این مطلب را خیلی زیبا بیان میکند که امکان دارد وجدانهای ما به حدی خاموش شده باشد که رهنمودهای روحالقدس را حس نکنیم. در مقابل، او در رساله اول قرنتیان ۴:۴ اینگونه مینویسد: ”زیرا که در خود عیبی نمیبینم، لکن از این عادل شمرده نمیشوم، بلکه حکمکننده من خداوند است.“ در اینجا او بهوضوح توضیح میدهد که اگر شما احساس گناه نمیکنید، الزاماً بدین معنا نیست که مرتکب هیچ خطایی نشدهاید. من ایمانداران بسیاری را دیدهام که چون از بابت انتخابهای خود آرامش درونی دارند، از اعمال گناهآلود خود بهراحتی دفاع میکنند. اما فقط قلب خودتان نیست که تعیین میکند آیا خطاکار هستید یا نه. باید به آینه کلام خدا بنگرید و از روحالقدس بخواهید تا درونتان را تفتیش کند.
عواقب حس خطا
اگر بهدرستی به مسأله خس خطا رسیدگی نکنیم (یعنی از دیدگاه کتابمقدس)، با مشکلات روحانی مواجه خواهیم شد. اولین مشکل، شرمساری است که به شما احساس بیارزش بودن میدهد و ناشی از احساس خطایی است که حل نشده است؛ این احساس شخص را به این نتیجه میرساند که انسان بسیار بدی است و لیاقت بخشش ندارد. هنگامی که شیطان ایمانداری را متقاعد کند که ذاتاً انسان بدی است و قادر نیست به خداوند برسد، درواقع تمام امید او را از بین برده است.
برخی مایلند تا با سعی و تلاش، خود را از سنگینی بار سرزنشهای دیگران آزاد سازند، و برخی دیگر سعی دارند تا با کمکهای مالی یا افزایش خدماتشان در کلیسا، راه خروج از حس خطا را برای خود بخرند. عدهای بهانهتراشی میکنند و به خود میگویند که ”ما انسان هستیم“، و بدینسان گناه خود را تبرئه و توجیه میکنند. و عده دیگری هم شکستهای اخلاقی خود را به گردن دیگران میاندازند تا از سرزنشهای احتمالی فرار کنند. اما هیچیک از این دلیلتراشیها چاره کار نیست! تنها چاره برای پاک شدن وجدان ما، خون مسیح است.
چاره کار
چارهای که خدا برای مسأله حس خطا اندیشیده، صلیب و خون پربهای مسیح است که به جهت گناهکاران ریخته شد. ایمانداری که در گناه است، باید یک بار دیگر با محبتی که در جلجتا ظاهر شد، مواجه شود. محبت خدای ما بیقید و شرط بود؛ خداوند زمانی که ما هنوز گناهکار و دشمنان او بودیم، ما را محبت کرد. هیچ چیز درون ما نبود که شایسته محبت وی باشد، اما او با این حال ما را محبت نمود. محبت او به حدی فداکارانه بود که عیسی کرسی جلال خود را ترک کرد و لباس بشریت بر تن نمود تا در دلشکستگیهای ما شریک شود. او گناهان ما را بر خود گرفت، و جریمه موت را که ما سزاوارش بودیم، پرداخت.
پطرس فواید مرگ مسیح را با اقتدار بسیار بیان میکند و میفرماید: ”که خود گناهان ما را در بدن خویش بر دار متحمل شد تا از گناه مرده شده، به عدالت زیست نماییم“ (اول پطرس ۲:۲۴). هنگامی که ما با فروتنی نزد صلیب بیاییم و خطایای خود را در حضور خدا اعتراف کنیم، حس خطا از ما برداشته میشود: ”پس آیا چند مرتبه زیاده، خون مسیح که به روح ازلی خویشتن را بیعیب به خدا گذرانید، ضمیر شما را از اعمال مرده طاهر نخواهد ساخت تا خدای زنده را خدمت نمایید؟“ (عبرانیان ۹:۱۴).
خواننده عزیز، در همین لحظه گناهان و شکستهای خود را نزد عیسی بیاورید، زیرا او با دستانی باز منتظر شما است، همان دستانی که به خاطر شما بر صلیب میخکوب شد.
کلام خدا نه تنها به ما پند میدهد تا وجدان خود را همواره با خون مسیح پاک نگه داریم، بلکه نمونه اعترافات پولس را نیز به ما ارائه میدهد که مدام سعی کرده وجدان خود را پاک نگاه دارد: ”و خود را در این امر ریاضت میدهم تا پیوسته ضمیر خود را به سوی خدا و مردم بیلغزش نگاه دارم.“ (اعمال ۲۴:۱۶). پولس این مطلب را در باب دفاع از ایمان خود در روز قیامت و داوری نهایی مطرح میکند. در اصل منظور وی این است: ”اکنون وجدان خود را با اطاعت از خدا پاک نگه میدارم، چون در حضور خدا در قبال اعمال خود پاسخگو هستم.“
وقتی گناه میکنیم، مدافعی داریم که میتوانیم برای طلب بخشش به سمت او بشتابیم: ”اگر به گناهان خود اعتراف کنیم، او امین و عادل است تا گناهان ما را بیامرزد و ما را از هر ناراستی پاک سازد.“ (اول یوحنا ۱:۹). اما ما میتوانیم با پاک نگه داشتن وجدان خود، تصمیم بگیریم که مرتکب گناه نشویم. همچنین با دوری از این خطاها قادر خواهیم بود که از بار گناه رها شویم، چون نتیجه انجام کارهایی که در نظر خداوند صحیح است، آرامش، خوشی و آزادی از گناه است.
به طور خلاصه، مسیح از آنانی که سنگینی بار خطا را بر دوش میکشند، دعوت میکند تا نزد او رفته، تقدیس و بخشش محبتآمیز او را دریافت کنند، و شروع به انجام اعمالی کنند که در نظر خداوند نیکوست. وقتی ما از خدا نااطاعتی میکنیم، احساسی بد همراه با دلسردی در ما پدید میآید. اما وقتی اعمال نیکو انجام میدهیم، احساس آزادی و آرامش خواهیم یافت؛ و حیات ما با خداوند تازه میگردد.