-
Amin یک بروزرسانی ارسال کرد 5 سال, ماه 10 قبل
🍀🌾🍁
مسیح ع گفت عشق خداست:
در دنیای عشق هیچ فرقی بین شاه و گدا نیست.
جایی که عشق مطرح است، فقر و اشرافیت مفهومی ندارد.
در عشق، شاه و گدا یکسانند.
تنها یک راه برای دستیابی به عشق وجود دارد، کسی که عشق را می طلبد سرش را می دهد تا به دستش آورد.
هر که عشق را می خواهد باید بی خود شود.
باید خودش را قربانی کند.
باید غرورش، منیتش، بودنش، خودنمایی اش، نفس اش را قربانی کند.
هرگز عشق در شما متولد نمی شود، تا مهیای از دست دادن سر خود نشوید.
کمی عمیق تر به این گفتار بیاندیشید.
در این فدا کردن سر دو بعدی وجود دارد. اول نابودی و دور ریختن غرور و منیت شماست، که جایگاهش در سر شما می باشد.
برای همین است که غالباً توصیه می شود سرتان را بالا بگیرید.
وقتی به کسی اهانت می کنید، به او نشان می دهید که کسی هستید، و او را وادار می کنید سرش را خم کند.
#سر سمبل غرور و منیت است.
به همین علت است که وقتی به کسی سر می سپرید، سرتان را روی پاهای او می گذارید، چرا سر؟
اعضای دیگر در بدن هست،
ولی سر است که سمبل غرور و منیت است. و شما با نهادن سرتان روی پاهای مردتان کاملاً خود را تسلیم و سر سپرده او می کنید.
و برای همین است که وقتی از کسی عصبانی می شوید با لنگه کفش به سرش می کوبید.
سر هم معنا و مترادف با نفس است.
آنجا قلمرو اوست.سرشت عشق تقسیم کردن است.
احتکار کردن برای عشق مشکل است. کسی که احتکار می کند به این دلیل است که شجاعت تقسیم کردن را ندارد.
او قلب ندارد،
احساسی ندارد که تقسیم کند،
عشق بخشش است،
عشق خودش به خودی خود خیرات است.
عشق یعنی سهیم شدن با همه.شما فرزندتان را طوری می پرورید که پول بدست بیاورد.
مقام بالایی در دستگاه های دولتی کسب کند. شما هر آنچه می توانید می کنید که او یک انسان نشود.
اگر او یک انسان به مفهوم واقعی بشود، هرگز هیچ یک از چیزهایی که ذکر شد نمی شود.
اگر او یک انسان شود، چگونه ممکن است هیتلر یا ناپلئون شود، یا رئیس جمهور یک کشور بشود؟
اگر او یک انسان واقعی بشود، آنوقت تمام این درها بروی او بسته خواهند شد.
تمام این درها به عدم انسانیت منتهی می گردند، تمامی اینها به سمت حیوانیت، وحشیگری هدایت می کنند.
کلید گشودن این درها نفرت و خشونت است، ولی عشق به درگاه خداوند رهنمون می کند.
و به این ترتیب عشق گم شده است.سعی کنید این نکته را واضح و دقیق بفهمید:
ثروت جایگزینی است برای عشق،
بنابراین شما هرگز عشق را در زندگیِ یک فرد خسیس و پول دوست نمی یابید.
او خسیس است.
چون عشقی در زندگیش نیست.
او پول و ثروتش را جایگزین عشق کرده است.
اگر در زندگانی شما عشق وجود داشته باشد، می دانید آن قدر به اطراف خود عشق می پراکنید که آنانکه آن را دریافت می کنند، بقدری شما را دوست خواهند داشت، که اگر روز در زندگیتان دچار مشکلی بشوید به کمکتان می شتابند.
و اگر آنقدر عشق در زندگیتان باشد که به صورت دعا درآید، آنوقت بدانید که خداوند همه جا مراقب شما خواهد بود. می اندیشید، اگر او اینگونه با دقت از گیاهان و حیوانات مراقبت می کند، چرا از من ناراضی باشد؟
ولی اگر عشق در زندگیتان نباشد، بدانید که هرگز به جز حساب بانکی تان کسی از شما مراقبت نخواهد کرد.
اگر عشقی در زندگیتان نباشد، وقتی پیر شدید چه کسی از شما مواظبت خواهد کرد؟
چه کسی پاهای خسته تان را می مالد؟ چه کسی به شما کمک می کند؟
چه کسی در سنین کهنسالی از شما حمایت خواهد کرد؟
اگر عشقی در زندگیتان نباشد، هیچ کس! و فقط پولهایتان را دارید.
تنها دوست شما.
در یک زندگی بی عشق، به هنگام یک حادثه ناگوار هیچ کس نیست که حمایتتان بکند.
هیچ کمکی نخواهد بود، بجز پول و ثروتتان، دریابید که قلب یک ثروتمند به همان سختی است که در ثروتش چنگ انداخته است.عشق شرط تجربه کردن است.
عشق حساسیت است.
عشق تجربه ای است که در آن تمام ناخالصی های شما زدوده می شود و تمامی درهایتان باز می شود.
تمامی دروازه ها.
آنوقت هر که بر درتان ایستاده باشد نه دشمن است و نه دوست.
بلکه یک محبوب است.
و شما در را برای او می گشائید.
وقتی احساس کنید که تمامی جهان از آنِ شماست، وقتی که کسی را نه دشمن و نه غریبه بیانگارید،
وقتی که همه جا دوست ببینید،
هر وقت که این اتفاق بیفتد، بدانید عشق را یافته اید، و برای انسانی که عشق را بیابد، چه چیز دیگر باقی می ماند که بجوید؟
فردی که عشق را یافته باشد کلید درگاه خداوند را یافته است.
اهمیت عشق را دقیقاً دریابید.
هیچ چیز والاتر از عشق وجود ندارد.
»»»حتی خداوند از طریق عشق قابل دستیابی است، ولی عشق از طریق خداوند بدست نمی آید.
حضور خداوند عشق را تضمین نمی کند، ولی حضور عشق بطور قطع و یقین او را به شما به ارمغان می آورد.
#همانطور که مسیح گفت: عشق خداست.
صوفی